سریال «تهران» کارگردان: «موساد»!

مگر می‌شود اسرائیل سریالی بسازد و در آن نیروهای امنیتی خود را ضعیف‌تر از طرف ایرانی نشان دهد و در نهایت نیز به همین جمع‌بندی اکتفا کند؟

به گزارش راه شلمچه، پخش سریال اسرائیلی «تهران» پس از 8 قسمت به پایان رسید؛ سریالی که شاید در ظاهر اثری جمع‌وجور بود و می‌خواست در 8 قسمت روایتی از تقابل نیروهای امنیتی ایران و اسرائیل را به تصویر بکشد اما در واقعیت اثری است که می‌توان آن را سرآغاز برنامه بلندمدت دستگاه‌های تبلیغاتی رژیم صهیونیستی برای مبارزه در عرصه رسانه‌ای با جمهوری اسلامی ایران دانست؛ اثری که روند پایان یافتن قصه آن در قسمت پایانی نشان‌دهنده دنباله‌دار بودن آن در فصل‌های دیگر و بسط پیدا کردن این قصه در چندین قسمت دیگر و حتی چندین فصل دیگر است.

 

* ایده‌ای جالب که بر باد رفت!

تهران با یک ایده مرکزی جالب آغاز شد؛ یک جاسوس موساد مامور می‌شود با نفوذ به ایران و همکاری گروهی از مخالفان داخلی ایران، تاسیسات برق تهران را از کار بیندازد و زمینه‌ساز اتفاقاتی دیگر در پایتخت جمهوری اسلامی ایران شود، البته در نهایت مخاطب متوجه می‌شود که ماجرای ورود این جاسوس، فراتر از یک خرابکاری ساده است و موضوع به هک سیستم‌های نظامی و پدافندی کشور و حمله هوایی ارتش اسرائیل به تاسیسات مهم نظامی و هسته‌ای کشور مربوط می‌شود.

قصه‌ای که به واسطه فضای جاسوسی و معمایی می‌تواند مخاطبان بسیاری را جذب خود کند اما کارگردانی بشدت ضعیف آن به همراه قصه لاغر و کم‌جان اثر، از «تهران» اثری بی‌خاصیت ساخته که گاهی شبیه یک کمدی ناخواسته می‌شود! این در حالی است که اتفاقا برای طبیعی‌تر شدن فضاسازی سریال و نزدیک کردن محیط تولید اثر به شرایط داخلی ایران، تلاش‌ بسیاری از سوی سازندگان آن صورت گرفته اما خروجی نهایی کار در بعضی موارد به قدری ابلهانه است که چیزی جز لبخند تحقیرآمیز مخاطب را در پی ندارد. نتیجه آنکه در نهایت تهران در جمع‌بندی ذهنی مخاطب و توصیف او از کلیت اثر چیزی بهتر از سایر آثار ضدایرانی ساخته شده در این سال‌ها نیست؛ اثری سطحی که به سرعت فراموش می‌شود.

 

* بازی ادامه داره!

«تهران» با وجود همه ضعف‌هایی که از منظر تکنیکی و فنی دارد و از این نظر شباهت بسیاری با سایر آثار ضدایرانی این سال‌ها پیدا کرده اما یک تفاوت اساسی آن را از این آثار متمایز کرده و آن هم اینکه «تهران» اساسا برای مخاطبان ایرانی ساخته شده است؛ سریالی که به نظر می‌رسد 8 قسمت ابتدایی آن را باید کاشتی بزرگ برای یک برداشت بزرگ‌تر دانست. 

«تهران» در پایان فصل اول با برتری اطلاعاتی و نظامی نیروهای ایرانی بر موساد به پایان می‌رسد و این برای اثری که محصول یک مجموعه رسانه‌ای اسرائیلی است، اتفاقی عجیب و غیرمنطقی است. مگر می‌شود اسرائیل سریالی بسازد و در آن نیروهای امنیتی خود را ضعیف‌تر از طرف ایرانی نشان دهد و در نهایت نیز به همین جمع‌بندی اکتفا کند؟ به نظر می‌رسد حالا و پس از پایان قسمت 8 این سریال در فصل اول آن باید این چند قسمت را به مثابه دانه‌هایی دانست که سازندگان سریال برای برداشت نهایی خود کاشته‌اند و قطعا با ادامه سریال در فصل‌های بعدی نتیجه مورد نظر خود را دنبال خواهند کرد. شیوه به پایان رسیدن قسمت هشتم سریال نیز گواهی بر همین موضوع است که به احتمال زیاد قصه آن قرار است ادامه پیدا کند؛ به تعبیر خودمانی «بازی ادامه داره»!

 

* تهران ایرانی یا «تهران» اسرائیلی

یکی از نکات مهم در ارتباط با «تهران» که به وضوح برای مخاطب ایرانی آشنا به فضای داخل کشور عجیب به نظر می‌رسد، عدم شناخت فیلمساز از فضای مناسبات داخل کشور و شرایط حاکم بر آن است. سازندگان «تهران» البته سعی کردند در زمینه طراحی صحنه و لباس و اتمسفر داخل ایران نسبت به سایر آثار خارجی ساخته‌شده در سال‌های اخیر درباره ایران بعد از انقلاب، دقیق‌تر عمل کنند اما واقعیت این است که این تصویر بیشتر برای مخاطب خارج از ایران که ‌شناختی از داخل نداشته باشد جالب به نظر می‌رسد وگرنه مخاطبی که سابقه حداقل چند ماه زندگی در ایران را هم داشته باشد، می‌داند شرایط عمومی جامعه ایرانی، مناسبات میان مردم، محیط دانشگاه‌ها، ارتباطات میان جوانان و بسیاری از موارد دیگر با آنچه در این سریال نشان داده شده، تفاوت دارد. حتی تصویر ارائه‌شده از اعتراضات دانشجویی به قدری ضعیف بود که بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی و حتی اپوزیسیون خارج‌نشین هم نسبت به آن اعتراض کردند. 

تصویر نمایش داده شده از دانشجویان معترض به عنوان گروهی جوان فاسد و بدون خانواده که حریم اخلاقی خاصی ندارند و صرفا دنبال لذت‌های فیزیکی و مادی هستند، نهایت تصویر نمایش‌شده از دانشجویان معترض به نظام در این سریال بود و این دقیقا همان چیزی بود که صدای طیف‌های مختلف را درآورد و به قول قدیمی‌ها‌ آش را آنقدر شور کرد که صدای سرآشپز را هم درآورد!

 

* قصه‌ ناتمام «تامار» و خلبان جنگنده

با همه این انتقادات اما قطعات این پازل جوری در کنار هم چیده شده که حالا به نظر می‌رسد «تهران» اساسا راهی جز ادامه مسیر در فصل‌های دیگر ندارد. سرنوشت نامشخص کاراکتر «تامار» که جاسوس موساد در ایران بود، در کنار ماجرای سقوط جنگنده اسرائیلی و فرود آمدن خلبان آن با چتر در داخل مرزهای ایران، تنها نشانه‌های این است که قطعا «تهران» قرار است در فصل بعد نیز ادامه پیدا کند. 

حالا قلاب برای جذب مخاطبان انداخته شده و ساخت فصل دوم آن یعنی تلاش برای گرفتن یک شاه‌ماهی! بیهوده نیست که سریالی اسرائیلی با خرج هزینه‌های بسیار برای طراحی و ساخت دکور در کشور یونان در ارتباط با ایران (به عنوان دشمن شماره یک اسرائیل) ساخته می‌شود و در پایان آن نیز نیروهای امنیتی ایران بر اسرائیل غلبه می‌کنند. باید منتظر بود و دید این مسیر در نهایت به کجا ختم می‌شود؛ تا سرنوشت این پروژه تبلیغاتی رژیم صهیونیستی علیه ایران مشخص شود. بویژه آنکه تهیه‌کننده سریال در گفت‌وگو با هاآرتص اعلام کرده اپل تی‌وی به شرط ساخت ۲ فصل دیگر، پخش بین‌المللی این سریال را بر عهده گرفته است.

***

تحلیل‌های ساده یک ماجرای پیچیده

با پخش قسمت‌های ابتدایی سریال «تهران» موجی از تحلیل‌های متفاوت در ارتباط با این سریال در رسانه‌های مختلف منتشر شد؛ این در حالی است که معمولا هر اثر نمایشی را که در قالب سریال عرضه می‌شود باید پس از چند قسمت مورد نقد و بررسی قرار داد، چرا که تحلیل‌های ناظر بر قسمت‌های ابتدایی می‌تواند منجر به برداشت‌هایی نادرست شود، کما اینکه نه فقط در ارتباط با «تهران» بلکه در ارتباط با سایر آثاری که در این سال‌ها با رویکردهای ضدایرانی و ضداسلامی تولید شدند هم قضاوت‌های زودهنگام متعددی شد که ناظر به خروجی نهایی اثر نبود. ما نیز در همان میانه‌های پخش سریال از این نوشتیم که فعلا و با توجه به مسیر غیرقابل پیش‌بینی سریال در فرآیند روایت قصه اثر، ارائه تحلیل در ارتباط با سرنوشت سریال و پیام مورد نظر سازندگان آن، زود است؛ تحلیلی که با پایان پخش فصل اول سریال درست بودن آن به اثبات رسید.


منبع؛ وطن امروز

اگر خوشت اومد لایک کن
0
آخرین اخبار