عنایت امام زمان(عج) به زوار زینب کبری(س)
به گزارش راه شلمچه، حجتالاسلام والمسلمین علیرضا توحیدلو در آستانه میلاد حضرت زینب(س) در یادداشتی نوشت: «پیامبر تو را چون جان شیرین، در آغوش فشرد، بر گوشه لبهاى خندانت بوسه زد و گفت:«نامگذارى این عزیز، کار خود خداست. من چشم انتظار اسم آسمانى او مى مانم.»
حرفه پرستاری، ترکیب عجیبی است: از یک سو، ترکیبی است از رحمت و عطوفت و مهربانی و مراقبت و از سوی دیگر، دانش و معرفت و تجربه و مهارت. امام خامنه ای
دیده بگشوده به دنیا زینب کبری
تهنیت گو بر علی و مادرش زهرا(س)
ای نور عین کوثر زهرا (س)
جان حسین زینب کبری
خوش آمدی ای گل زهرا(س)
مرحوم حاج محمدرضا سقازاده، که یکى از وعاظ توانمند بود، نقل مى کند: روزى به محضر یکى از علماى بزرگ و مجتهد مقدس و مهذب، حاج ملاعلى همدانى مشرف گشتم و از او درباره مرقد حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) جویا شدم، او در جوابم فرمود: روزى مرحوم حضرت آیت الله العظمى آقاضیاء عراقى (که از محققین و مراجع تقلید بود) فرمودند: شخصى شیعه مذهب از شیعیان قطیف عربستان به قصد زیارت حضرت امام رضا علیه السلام عازم ایران مى گردد. او در طول راه پول خود را گم مى کند. حیران و سرگردان می ماند و براى رفع مشکل متوسل به حضرت بقیة الله امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
مى گردد. در همان حال سید نورانى را مى بیند که به او مبلغى مرحمت کرده و مى گوید: این مبلغ تو را به «سامَرّاء» مى رساند.
چون به آن شهر رسیدى، پیش وکیل ما «حاج میرزا حسن شیرازى» مى روى و به او مى گویى:
سید مهدى مى گوید آن قدر پول از طرف من به تو بدهد که تو را به مشهد برساند و مشکل مالى ات را برطرف سازد. اگر او نشانه خواست، به او بگو: امسال در فصل تابستان، شما با حاج ملاعلى کنى طهرانى، در شام در حرم عمه ام مشرف بودید، ازدحام جمعیت باعث شده بود که حرم عمه ام کثیف گردد و آشغال ریخته شود. شما عبا از دوش گرفته و با آن حرم را جاروب کردى! و حاج ملاعلى کنى نیز آن آشغال ها را بیرون مى ریخت...
و من در کنار شما بودم!!!
شیعه قطیفى مى گوید: چون به سامرا رسیدم و به خدمت مرحوم شیرازى شرفیاب شدم جریان را به عرض او رساندم. بى اختیار در حالى که اشک شوق مى ریخت، دست در گردنم افکند و چشمهایم را بوسید و تبریک گفت و مبالغى را برایم مرحمت کرد.
چون به تهران آمدم، خدمت حاج آقاى کنى رسیدم و آن جریان را براى او نیز تعریف نمودم. او تصدیق کرد، ولى بسیار متأثر گشت که اى کاش این نمایندگى و افتخار نصیب او مى شد.(١)
غنچه گل یاس
بوستان عصمت نبوی چشم به راه شکفتن غنچه دیگری است بر شاخه گل یاس؛ همان یاسی که بر دامانش کوثر عصمت جاری است و بر شاخسارش گل های امامت هویدا. اگرچه پیامبراکرم (ص) در مدینه حضور ندارند، امّا برای آمدن این میهمان لحظه شماری می کنند. چشم ها در انتظارند و ملائک جای جای خانه به خدمت ایستاده اند. بوی عطری بهشتی در فضای خانه زهرا سلام الله علیها می پیچد و زینب دختر علی بن ابی طالب، علیه السّلام، بانویی از جنس نور و زاده فاطمه زهرا علیهاالسلام ، چشم به دنیا می گشاید و عالم را به حضورش نوری تازه می بخشد.
تولد
زينب كبرى سلام الله علیها روز پنجم جمادى الاول سال ۵ يا ۶هجرت در مدينه چشم به جهان گشود. خبر تولد نوزاد عزيز، به گوش رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)رسيد. رسول اکرم(ص) براى ديدار او به منزلدخترشش حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها آمد و به دختر خود فاطمه(س) فرمود:
دخترم، فاطمه جان، نوزادت را برايم بياور تا او را ببينم.
حضرت فاطمه سلام الله علیها نوزاد كوچكش را به سينه فشرد، بر گونه هاى دوست داشتنى او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد.
پيامبراکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)فرزند دلبند زهراى عزيزش را در آغوش كشيده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشك ريختن كرد. فاطمه سلام الله علیها ناگهان متوجه اين صحنه شد و در حالى كه شديدا ناراحت بود از پدر پرسيد: پدر جان، چرا گريه مى کنید؟!
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)فرمود:
گريه ام به اين علت است كه پس از مرگ من و تو، اين دختر دوست داشتنى من سرنوشت غمبارى خواهد داشت، در نظرم مجسم گشت كه او با چه مشكلاتى دردناكى رو به رو مى شود و چه مصيبت هاى بزرگى را به خاطر رضاى خداوند با آغوش باز استقبال مى كند.
در آن دقايقى كه آرام اشك مى ريخت و زینب عزيزش را مى بوسيد، گاهى نيز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومى كه بعدها رسالتى بزرگ را عهده دار مى گشت خيره خيره مى نگريست و در همين جا بود كه خطاب به دخترش فاطمه سلام الله علیها فرمود: اى پاره تن من و روشنى چشمانم، فاطمه جان، هر كسى كه بر زينب و مصايب او بگريد ثواب گريستن كسى را به او مى دهند كه بر دو برادر او حسن و حسين علیهمالسلام گريه كند.(٢)
ولادت و پرورش زينب کبری سلام الله علیها
درست ترين گفتار آن است كه سيدتنا زينب كبرى (س) در پنجم ماه جمادى الاولى سال پنجم هجرى به دنيا آمده، و تربيت و پرورش آن دره يتيمه و مرواريد گرانبها و بى مانند در كنار پيغمبر اكرم (صلی الله علیه وآله وسلم) بوده، و در خانه رسالت راه رفته، و غذاي خود را از وجود مطهر زهراي مرضيه سلام الله علیها تناول نموده، و از دست پسرعموى پيغمبر، مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام غذا و خوراك خورده و نمو نموده، نمو قدسى و پاكيزه، و باسعادت و نيكبختى، و پرورش يافته پرورش روحانى و الهى، و به جامه هاى عظمت و بزرگى به چادر پاكدامنى و حشمت و بزرگوارى پوشيده شده، و پنج تن اصحاب كساء به تربيت و پرورش و تعليم و آموختن و تهذيب و پاكيزه گردانيدن او قيام نموده و ايستادگى داشتند، و همين بس است كه مربى و مؤدب و معلم او ايشان باشند.(٣)
گريه جبرئيل بر مصائب زينب کبری(س)
روايت شده است كه پس از ولادت حضرت زينب سلام الله علیها، حسين علیهالسلام كه در آن هنگام كودك سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) آمد و عرض كرد: خداوند به من خواهرى عطا كرده است.
پيامبر(ص) با شنيدن اين سخن، منقلب و اندوهگين شد و اشك از ديده فرو ريخت.
حسين علیهالسلام پرسيد:
براى چه اندوهگين و گريان شدید؟
پيامبراکرم(ص) فرمود:
اى نور چشمم، راز آن به زودى برايت آشكار شود.
تا اينكه روزى جبرئيل نزد رسول خدا(ص) آمد، در حالى كه گريه مى كرد، رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)از علت گريه او پرسيد، جبرئيل عرض كرد: اين دختر ( زينب ) از آغاز زندگى تا پايان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گريبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصيبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش و سپس پدر مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام وبعد آن ماتم مصيبت جانسوز برادرش امام حسن علیهالسلام گردد و از اين مصائب دردناك تر و افزون تر اينكه به مصائب جانسوز كربلا گرفتار شود، به طورى كه قامتش خميده شود و موى سرش سفيد گردد.
پيامبراکرم(ص) گريان شد و صورت پر اشكش را بر صورت زينب کبری(س) نهاد و گريه سختى كرد، فاطمه زهرا سلام الله علیها از علت آن پرسيد. پيامبراکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)بخشى از بلاها و مصايبى را كه بر زينب(س) وارد مى شود، براى فاطمه زهرا(س) بيان كرد.
حضرت زهرا سلام الله علیها پرسيد:
اى پدر! پاداش كسى كه بر مصائب دخترم زينب (س) گريه كند چیست؟
پيامبراكرم(ص) فرمود: پاداش او همچون پاداش كسى است كه براى مصائب حسن و حسين علیهمالسلام گريه مى كند.(۴)
بشارت تولد زينب و گريه امیرالمؤمنین على(ع)
هر پدرى را كه بشارت به ولادت فرزند دادند، شاد و خرم گرديد، جز على بن ابى طالب(ع) كه ولادت هر يك از اولاد او سبب حزن او گرديد.
در روايت است كه چون حضرت زينب سلام الله علیها متولد شد، مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام متوجه به حجره طاهره گرديد، در آن وقت حسين(ع) به استقبال پدر شتافت و عرض كرد: اى پدر بزرگوار!
همانا خداى كردگار خواهرى به من عطا فرموده
اميرالمؤمنين علی(ع) از شنيدن اين سخن بى اختيار اشك از ديده هاى مبارك به رخسار همايونش جارى شد. چون حسين(ع) اين حال را از پدر بزرگوارش مشاهده نمود افسرده خاطر گشت. چه، آمد پدر را بشارت دهد، بشارت مبدل به مصيبت و سبب حزن و اندوه پدر گرديد، دل مباركش ره درد آمد و اشك از ديده مباركش بر رخسارش جارى گشت و عرض كرد:
بابا فدايت شوم، من شما را بشارت آوردم شما گريه مى كنيد، سبب چيست و اين گريه بر كيست؟
مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام حسينش را در برگرفت و نوازش نمود و فرمود:
نور ديده! زود باشد كه سر اين گريه آشكار و اثرش نمودار شود.
كه اشاره به واقعه كربلا مى كند. همين بشارت را سلمان به پيغمبر داد و آن حضرت هم منقلب گرديد.
چنان كه در بعضی كتب است كه حضرت رسالت در مسجد تشريف داشت آن وقت سلمان شرفياب خدمت گرديد و آن سرور را به ولادت آن مظلومه بشارت داد و تهنيت گفت.
آن حضرت بگريست و فرمود: اى سلمان جبرييل از جانب خداوندجليل خبر آورد كه اين مولود گرامى مصيبتش غير معدود باشد تا به آلام كربلا مبتلا شود، الخ...(۵)
نامگذارى زينب از طرف خداوند
هنگامى كه زينب کبری سلام الله علیها متولد شد، مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها او را نزد پدرش مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام آورده و گفت: اين نوزاد را نامگذارى كنيد!
حضرت فرمود: من از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) جلو نمى افتم.
در اين ايام حضرت رسول اكرم(ص) در مسافرت بود. پس از مراجعت از سفر، اميرالمؤمنين على(ع) به آن حضرت عرض كرد: نامى را براى نوزاد انتخاب كنيد.
رسول خدا(ص) فرمود: من بر پروردگارم سبقت نمى گيرم.
در اين هنگام جبرئيل(ع) فرود آمده و سلام خداوند را به پيامبراکرم(ص) ابلاغ كرده و گفت:
نام اين نوزاد را ( زينب ) بگذاريد!
خداوند بزرگ اين نام را براى او بر برگزيده است.
بعد مصائب و مشكلاتى را كه بر آن حضرت وارد خواهد شد، بازگو كرد.
پيامبر اكرم(ص) گريست و فرمود: هر كس بر اين دختر بگريد، همانند كسى است كه بر برادرانش حسن و حسين علیهمالسلام گريسته باشد.(۶)
فرزند فاطمه
عليا حضرت زينب، نخستين دخترى است كه از فاطمه سلام الله علیها به دنيا آمده، و او پس از امام حسن و امام حسين علیهمالسلام بزرگترين فرزندان فاطمه(س) بوده، و نيز گفته اند:
دليل بر آن است كه راويان حديث و بيان كنندگان اخبار در ايام اضطهار - يعنى روزگار غلبه و چيرگى ظلم و ستم ستمگران بر مؤمنين، هر گاه
مى خواستند از اميرالمؤ منين على(ع) روايتى نقل كنند مى گفتند:
اين روايت از ابى زينب است، و اينكه اميرالمؤمنين (ع) را به اين كنيه مى ناميدند، براى آن است كه زينب كبرى(س) پس از امام حسن و امام حسين عليهماالسلام بزرگترين فرزندان آن حضرت بوده،
و اميرالمؤمنين(ع) نزد دشمنانش به اين كنيه معروف نبوده است.(٧)
تغذيه زينب از زبان پيامبر
حضرت زينب کبری(س) مانند دو برادرش حسن و حسين علیهمالسلام از زبان رسول الله(ص) تغذیه مى كرد.
همان طور كه در بسيارى از اخبار آمده است، پيغمبرگرامی اسلام(ص) زبان خود را در دهان حسنين مى گذاشت، آنان با مكيدن زبان پيغمبر تغذيه مى شدند و از همين طريق گوشت و پوست بدنشان مى روييد و رشد مى كرد، در مورد حضرت زينب کبری(س) نيز همين عمل را انجام مى داد.
در جلد اول از كتاب خرايج راوندى صفحه ٩۴ معجزه ١۵۵
از حضرت امام صادق(ع) چنين روايت شد:
که حضرت فرمودند: پيغمبراکرم(ص) پيوسته نزد فرزندان شير خوار فاطمه مى آمد، از آب دهان خود آنان را تغذيه مى كرد و سپس به فاطمه زهرا(س) مى فرمود به آنان شير ندهيد.(٨)
لقب هاى حضرت زينب سلام الله علیها
١- زينب كبرى: اين لقب براى مشخص شدن و تمييز دادن او از ساير خواهرانش (كه از ديگر زنان اميرمؤمنان علیهالسلام به دنيا آمده بودند، بود.
٢- الصديقة الصغرى: چون صديقة لقب مبارك مادرش، زهراى مرضيه سلام الله علیها است، و از سويى شباهت هاى بى شمارى ميان مادر و دختر وجود داشت، لذا حضرت زينب را صديقه صغرى ملقب كردند.
٣- عقيله: عقيله بنى هاشم / عقيله الطالبين:
عقيله به معناى بانويى است كه در قومش از كرامت و ارجمندى ويژه اى بر خوردار باشد و در خانه اش عزت و محبت فوق العاده اى داشته باشد.
۴- ديگر لقب ها:
از ديگر لقب هاى حضرت زينب، موثقه عارفه، عالمه غيرمعلمه، عابده آل على، فاضله و كامله است.(٩)
كنيه حضرت زينب کبری(س)
كنيه آن عليا حضرت ( ام كلثوم ) است، و اين كه ايشان را ( زينب كبرى )مى گويند، براى آن است كه فرق باشد بين او و بين كسى از خواهرانش كه به آن نام و كنيه ناميده شده است.
چنان كه ملقبه به ( صديقه صغرى ) شده است، براى فرق بين او و مادرش صديقه كبرى فاطمه زهرا صلوات الله عليهما.(١٠)
تـمـام هـسـتـی مـن خــاک پـایــتـان بانو
و جـان عـالـم هـسـتـی فدایتان بانو
کـویـر جـسـم زمـیـن پـر شکوفه می گردد
که مـی وزد نـفـس دل گـشـایـتان بانو
هـزار مـرتـبـه گفـتــم و بــاز مــی گــویم
تـمـام هـستی من خاک پایتان بانو
میلاد نور، زینب کبری سلام الله علیها و روز پرستار مبارک
منابع؛
١- خصایص الزینبیه، سيماى زينب كبرى،ص ١۴٣، برگرفته از کتاب؛ ٢٠٠داستان از فضایل، مصایب و کرامات حضرت زینب (علیهاالسلام)عزيزي عباس.
٢- خطابه زينب كبرى(س) پشتوانه انقلاب امام حسين(ع) صفحات ۵۵ - ۵٧ اثر محمد مقيمى از انتشارات سعدى، به نقل از طراز المذهب، ص ٢٢ و ٣٢.
٣- زينب كبرى(س)، ص ١٣٩.
۴- الخصائص الزينبيه، ص ١۵۵ ناسخ التواريخ زينب(س) ص ۴٧.
۵- ناسخ التواريخ حضرت زينب كبرى(س)، ج ١، ص ۴۵ و ۴۶.
۶- فاطمه زهرا(س) دل پيامبر، ص ٨۵۴.
٧- زينب كبرى(س)، ص ١٣٧ و ١٣٨.
٨- پيام آور كربلا، ص ١٧
٩- ره توشه راهيان نور، ص ٢۵٨.
١٠- زينب كبرى(س)، ص ١٣٧.
نظرات کاربران
هنوز نظری ثبت نشده است.