تحقیر فرخ‌نژاد و رفقایش با دوره‌گردی به سبک تئاتر‌های آزاد

تجربه تاریخی نشان می‌داد اگر به سلبریتی‌هایی که به غرب مهاجرت کرده‌اند به موقع پول تزریق نشود و به روش‌های گوناگون و با ترفند‌های مختلف به آن‌ها القای مهم بودن و در دید بودن نشود، احتمال ابراز پشیمانی و تلاش برای بازگشت از سوی آن‌ها قوت خواهد گرفت.

به گزارش راه شلمچه، تورگردانی تئاتر در کشور‌های غربی بیش از آنکه ماهیتی هنری داشته باشد، به منظور سرگرم کردن سلبریتی‌های فراری انجام می‌شود که ممکن است بیکاری و گوشه‌نشینی آن‌ها را دچار افسردگی کند. کیست که نداند فراری‌ها را نمی‌توان صرفاً با پول حفظ کرد و خیلی زود دچار رنج غربت می‌شوند و بیماری‌های روحی و روانی آن‌ها بروز و ظهور پیدا می‌کند.


سرگرم کردن سلبریتی‌های فراری پروژه‌ای است که بیش از همه از زمان خروج گلشیفته فراهانی به‌طور جدی کلید خورد. تجربه تاریخی نشان می‌داد اگر به سلبریتی‌هایی که به غرب مهاجرت کرده‌اند به موقع پول تزریق نشود و به روش‌های گوناگون و با ترفند‌های مختلف به آن‌ها القای مهم بودن و در دید بودن نشود، احتمال ابراز پشیمانی و تلاش برای بازگشت از سوی آن‌ها قوت خواهد گرفت و این نمی‌تواند مطلوب طراحانی باشد که این چهره‌ها را به منظور مقاصد سیاسی به غرب کشانده‌اند.

بسته‌های ناتوی فرهنگی برای حفظ قربانیان 
طراحان پروژه‌های مهاجرت سلبریتی‌ها برای ضمانت پس از خارج کردن قربانی‌هایشان مجبورند چند کار را به‌طور موازی انجام دهند؛ اول اینکه قربانیان را به کاری سرگرم کنند که حس مهم بودن و در چشم بودن در آن‌ها نمیرد. دوم اینکه قربانیان را آنچنان غرق در فساد و تباهی کنند که هیچ دورنمایی برای بازگشت به وطن در آن‌ها زنده نشود. 

برای مثال برای گلشیفته فراهانی پس از خروج از ایران یک بسته هنری تعریف شد تا او در آثاری بازی کند که تضاد قابل توجهی با فرهنگ ایرانی اسلامی داشته باشد. بنابراین او را به پروژه‌هایی کشیدند که رفتار‌های غیراخلاقی حرف اول را می‌زد. در کنار آن، تعریف کردن نقش در فیلم‌هایی بود که جنبه سیاسی بالایی داشت. 

بازی در نقش یک دختر کرد کومله از آن جمله بود. زر امیرابراهیمی هم بازیگری بود که با پای خود در تور ناتوی فرهنگی غلتید و استعداد عجیبی برای تبدیل شدن به مهره‌ای ضداخلاقی از خود نشان داد. با این حال و با این همه کیست که نداند کارنامه هنری گلشیفته فراهانی در مقطع حضور در ایران بسیار آبرومندانه‌تر، شرافتمندانه‌تر و قابل اعتناتر بود. 

ایرانی‌ها هنوز او را با فیلم‌های وطنی می‌شناسند و آثار ضعیف و متوسطی که او در غرب بازی کرد وزنی به اعتبار هنری‌اش نبخشید. این جنس از حفاظت، اما شامل همه سلبریتی‌های غرب‌زده نمی‌شود. اغلب این افراد پس از مهاجرت در تنگنا‌های مالی و احساسی عدیده گیر می‌کنند و اعتنایی به آن‌ها نمی‌شود.

حتی غول‌ها هم تحقیر شدند 
سعید راد، رضا بیگ‌ایمانوردی و بهروز وثوقی بازیگرانی بودند که ابتدای انقلاب به غرب پناه بردند و به‌رغم تلاش‌هایی که برای ادامه بازیگری به جان خریدند، دستاوردی جز شکست و نقطه پایان هنری برای آن‌ها رقم نخورد. استثناهایی، چون سعید راد نیز به یمن بازگشت و ادامه فعالیت در وطن توانستند به حیات هنری خود ادامه دهند. هرچند سعید راد پس از قهر و غضب بی‌مورد مدیریت وقت سینمایی وزارت ارشاد و محدودیت‌های بی‌موردی که از سوی باند محسن مخملباف و تیم بهشتی و انوار شکل گرفت مجبور به ترک وطن شد، اما رضا بیگ‌ایمانوردی و بهروز وثوقی دو ستاره پیش از انقلاب در سال‌هایی که در غرب زیستند عاقبتی عبرت‌آموز برای دیگران رقم زدند؛ اولی تا پایان عمر تن به رانندگی کامیون داد و دومی هم پس از بازی در چند نقش کوتاه و تحقیرآمیز دهه دهم زندگی را سپری می‌کند.


فتنه زن، زندگی، آزادی توانست در نهایت چند سلبریتی را در تور امنیتی ناتوی فرهنگی گرفتار و به آغوش غرب پرتاب کند. حمید فرخ‌نژاد، احسان کرمی و برزو ارجمند، سه نفری بودند که کار را تمام شده فرض کردند و به سرعت به حوض کم‌عمق سرویس‌های اطلاعاتی غربی شیرجه زدند. هر سه تقریباً تا وقتی در ایران بودند جزو هنرمندان پرکار محسوب می‌شدند؛ فرخ‌نژاد را باید جزو گران‌ترین و پرکارترین سلبریتی‌های دو دهه گذشته سینمای ایران دانست. کار و بار برزو ارجمند نیز در ایران پررونق بود و احسان کرمی هم در تئاتر و اجرا یکی از پردرآمد‌ها محسوب می‌شد. بدیهی است که این سه پس از فروکش کردن هیجانات اولیه بلوای ساختگی زن، زندگی، آزادی به تدریج به دلیل نبودن زمینه فعالیت حرفه‌ای هنری دچار بحران هویت شدند و دلالانی که زحمت کشاندن آن‌ها به غرب را کشیدند باید طوری برنامه‌ریزی کنند که سرنوشت آن‌ها تبدیل به درس عبرت برای دیگران نشود.

 فکرش را بکنید، فرخ‌نژادی که در ایران تا همین یک‌سال پیش در پروژه‌های بزرگ شبکه نمایش خانگی و سینما یکی پس از دیگری نقش‌های اصلی را بازی می‌کرد پس از مهاجرت به غرب باید این روز‌ها نقش‌آفرین یک نمایش مضحک با عنوان خانه امن باشد که کیفیت هنری آن با نمونه‌های آنچه در ایران به عنوان تئاتر آزاد از آن‌ها یاد می‌شود، برابری می‌کند.

ستاره‌هایی که در غرب خاموش می‌شوند 
در کنار این مضحکه‌ای که با نام تئاتر از آن یاد می‌شود، یک سلبریتی سابق دیگر نیز حضور دارد. مهناز افشار هم در ایران در رده اول بازیگران پردرآمد و پرکار قرار داشت که با مدیریت مشکوک همسرش یاسین رامین به عنوان یک دلال به غرب کشانده شد و به دامن ناتوی فرهنگی پرتاب شد. نکته عبرت‌آموز اینکه یکی از آخرین اجرا‌های این نمایش به دلیل عدم استقبال مخاطبان ایرانی لغو و تیم هنری آن مجبور می‌شوند دست از پا درازتر محل اجرا را ترک کنند. 

بدیهی است که نمایش خانه امن را باید مهم‌ترین اثر هنری قلمداد کرد که دلالان مهاجرت این چهره‌ها توانسته‌اند به عنوان خروجی اتاق فکرهایشان آن را به فعلیت برسانند تا سلبریتی‌های فریب‌خورده در غربت فعلاً سرگرم باشند و دچار سرخورد‌گی‌های پس از خیانت به وطن نشوند یا دست‌کم آن را به تعویق انداخته باشند!

 افشاگری بازیگر فریب‌خورده دیگری، چون سحر قریشی که با رفتار‌های خارج از عرف قطعاً در لیست ممنوع‌الکار‌ها قرار دارد درباره حمید فرخ‌نژاد هم نشان می‌دهد سینمای ایران باید برای جدا شدن او شکرگزار باشد. اما آنچه بدیهی است عبرت‌آموز بودن سرنوشت این افراد است.

         


                                

منبع: روزنامه جوان

اگر خوشت اومد لایک کن
1
0
حامد حسینی ۷ آبان ۱۴۰۲
باسلام رسما مزخرف میگین این هه فیلم در دنیاساخته میشه شما جلوی تولید فیلم را میگیرینوبعد بازیگر میره وفیلم ضد اخلاقی می‌سازه درحالی که میتونستین از همین بازیگر ها استفاده کنین کلی فیلم در دنیا تولید میشه که قابل کپی است ومیتونه سرگرم کننده ودرامد زا باشه وقتی افراد را دعوت به کارکنین اونها ساز مخالف نمی زنن ولی وقتی بهش حمله کنین از خودش دفاع میکنه قبل فیلمی ساخته شده کاریش نمیشه کرد ولی میتونستین فیلمی با شکل وقوانین مد نظر طراحی کنین. که اینها در همون حوزه فعالیت کنن اینجور ی اونها را مدیریت مینمودید لی حال اونها کاملا رفتن سمت دیگه ومیتونن خیلی مخرب باشن
پاسخ
آخرین اخبار