مرز میان دخالت و حمایت؛

یادتان باشد! شما ازدواج می‌کنید، خانواده‌ها وصلت

اگر شما این جمله را اینگونه در ذهنتان تحلیل کنید: «تو ولخرجی. به فکر جیب فرزند من نیستی. فرزند من صبح تا شب زحمت می‌کشد و تو حتی آشپزی نمی‌کنی و اجازه نمی‌دهی هزار تومان پول در جیبش بماند. تو به فکر پس‌انداز نیستی. تو آینده‌نگر نیستی. تو مورد تأیید نیستی و...

به گزارش راه شلمچه، معمولاً پیش از ازدواج همه به ازدواج کردن و داشتن یک زندگی زناشویی شاد و مستقل می‌اندیشند؛ به تفریحات دو نفره و ارتباطات دوستانه و خانوادگی شاد و رضایت‌بخش. به این می‌اندیشند که می‌توانند مستقل باشند و فارغ از باید و نباید‌های خانواده و والدین آن گونه که می‌خواهند زندگی کنند، تصمیم بگیرند و آینده خانواده کوچک دو نفره‌شان را طبق علایق و خواسته‌های شخصی‌شان برنامه‌ریزی کنند، اما معمولاً آنچه در واقعیت پیش می‌آید، تأیید‌کننده آمال و آرزو‌های زمان مجردی نیست. زندگی زناشویی فارغ از تفاوت‌های فردی زوجین گاه آنقدر تحت تأثیر عوامل خارج از کنترل زوجین قرار می‌گیرد که حتی می‌تواند مسیر سلامت رابطه را به خطر بیفکند.

ازدواج وصلت دو خانواده است

آنچه جوانان در مرحله پیش از ازدواج یا دوران آشنایی در ذهنشان می‌پرورانند با آنچه در واقعیت روبه‌رو می‌شوند بسیار متفاوت است. جوانان معمولاً ازدواج را بر اساس میزان عشق و علاقه‌ای که به یکدیگر دارند عاشقانه و شاد می‌خواهند. حال آنکه ممکن است برای شکل‌گیری یک رابطه، عشق و علاقه شرط لازم باشد، اما برای ادامه آن رابطه شرط کافی نیست. ازدواج تنها به وصال رسیدن دو نوگل عاشق نیست! ازدواج وصلت دو خانواده با هم است؛ دو خانواده با فرهنگ و باور‌های متفاوت از هم که همین تفاوت‌های فرهنگی، تربیتی، اقتصادی و اجتماعی می‌تواند پایه‌های یک ازدواج هرچند عاشقانه را به لرزه بیندازد.

از میان تمام دست‌انداز‌هایی که زوجین در جاده زندگی مشترک تجربه می‌کنند، یکی از مهم‌ترین مسائل چالش‌برانگیز در زندگی زناشویی، جایگاه خانواده‌ها به خصوص والدین در زندگی فرزندان است. آنچه بسیاری از زوجین در جلسات زوج‌درمانی به آن اشاره می‌کنند و از آن رنج می‌برند، توجه بیش از حد حداقل یکی از همسران به خانواده خود است تا آن حد که طرف مقابل خود را در جایگاهی پایین‌تر می‌بیند و می‌داند اولویت اول همسرش نیست. به دنبال آن موضوع دیگری پیش می‌آید که می‌تواند رنج بیشتری به زندگی تحمیل کند و آن، اهمیت دادن بیش از حد به نظرات والدین و اعضای خانواده در تصمیم‌گیری‌های مشترک زوج است که گاه می‌تواند به دخالت تعبیر شود.

آسیب‌زنندگان به رابطه زناشویی

آنچه با یک جست‌وجوی ساده در دنیای اینترنت می‌توانید در مورد دخالت خانواده‌ها بیابید، ماجرای میزان وابستگی زیاد یکی یا هر دوی زوجین به خانواده‌هایشان است که باعث می‌شود نتوانند مستقل باشند و تصمیم‌گیری‌های مشترکشان را بدون نظر و تأیید والدین اتخاذ کنند. همچنین وابستگی فرد به خانواده می‌تواند باعث شود فرد وابسته نتواند از والدین جدا شود و زندگی مشترک مستقل تشکیل دهد. در مورد مضرات این وابستگی و لزوم دقت و توجه به آن به خصوص در مرحله پیش از ازدواج مطالب آموزنده بسیاری در سایت‌های مختلف می‌توانید به دست بیاورید. اما آنچه امروز در این بحث قصد پرداختن به آن را داریم، نگاه دقیق‌تری به آن چیزی است که آن را دخالت می‌نامیم و شناسایی سهم زوجین و خانواده در به وجود آمدن آن است.

در فرهنگ لغت دخالت به معنی مداخله کردن و مداخله نیز به معنی دخالت در امور دیگران و دست‌اندازی به حقوق دیگران آورده شده است. فارغ از این معانی، داستان دخالت خانواده‌ها در زندگی زوج‌های تازه‌ازدواج‌کرده بخشی به سهم ما در مورد ادراک و ارزیابی‌مان از آنان و رفتار‌های اشتباهی که در تعامل با خانواده خود یا همسر انتخاب می‌کنیم، بستگی دارد. اگر ما پایبند داستان‌هایی که در فرهنگ ما در مورد رابطه عروس و خانواده همسر و رابطه داماد با خانواده همسر وجود دارد باشیم، مسلماً نمی‌توانیم نگاه منصفانه‌ای به رفتار‌های خانواده همسر داشته باشیم، بنابراین با ارزیابی منفی، منفی‌بافی، تفکر دوقطبی و ... آن‌ها را افرادی ارزیابی می‌کنیم که قصد دارند به زندگی و رابطه ما آسیب وارد کنند، بنابراین اعمال و رفتار ما نیز در راستای همین طرز تفکر خواهد بود.

تفکر «دوقطبی» یا «همه یا هیچ»

بسیاری از ما به تمام پدیده‌های انسانی نگاه دوقطبی داریم. به این معنی که آن پدیده را یا خوب ارزیابی می‌کنیم یا بد. تفکر «دوقطبی» یا «همه یا هیچ» نوعی خطای شناختی است که باعث می‌شود در ارزیابی پدیده‌ها نگاه مطلق داشته باشیم. اگر بیان نظر از سمت خانواده همسر را دخالت می‌دانیم و دخالت را امری منفی ارزیابی می‌کنیم، پس آن را نمی‌پذیریم و حتی ممکن است واکنش‌هایی شدید به آن نشان دهیم. اما اگر نگاه متعادل‌تر و شیوه تفکر منصفانه‌تری داشته باشیم، ممکن است به این نتیجه برسیم که شنیدن نظرات والدینی که حداقل ۲۰ سال از ما تجربه بیشتری دارند و چند پیراهن بیشتر از ما پاره کرده‌اند حاوی تجربیات و نکاتی باشد که بتواند به ما در تصمیم‌گیری‌ها به نحوی کمک کند تا اشتباهات کمتری مرتکب شویم و راه چندین ساله را سریع‌تر طی کنیم. این نگاه دیگر در فرد هیجانات منفی ایجاد نمی‌کند و به دلیل نبود هیجانات منفی، اعمال پرخاشگرانه و واکنش‌های شدید وجود نخواهد داشت.

خطای شناختی دیگری که می‌تواند در این میان حاکم باشد، داشتن تفکر منفی نسبت به آن چیزی است که اتفاق افتاده است. فرض کنید والدین شما یا همسرتان به شما می‌گویند: «بد نیست اگر به جای هر شب رستوران رفتن کمی هم پس‌انداز کنید!» این جمله می‌تواند جنگ بزرگی میان شما و همسرتان و به دنبال آن، میان خانواده‌ها به جریان بیندازد.

اگر شما این جمله را اینگونه در ذهنتان تحلیل کنید: «تو ولخرجی. به فکر جیب فرزند من نیستی. فرزند من صبح تا شب زحمت می‌کشد و تو حتی آشپزی نمی‌کنی و اجازه نمی‌دهی هزار تومان پول در جیبش بماند. تو به فکر پس‌انداز نیستی. تو آینده‌نگر نیستی. تو مورد تأیید نیستی و... در نهایت تو بی‌ارزشی و دوستداشتنی نیستی» انتظار نداشته باشید این تحلیل‌ها در ذهن آگاه شما اتفاق بیفتد!

ادراکات و برداشت‌های همه ما از واقعیت بر اساس تمام تجربیات ما در طول زندگی به خصوص در دوران رشد و در ذهن ناخودآگاه شکل می‌گیرد، بنابراین بعد از آنکه تحلیلی از این دست در ذهن شما اتفاق افتاد، طبیعی است رنجیده خاطر شوید و واکنش‌های منفی نشان دهید، اما اگر شما از اعتمادبه‌نفس و عزت‌نفس سازنده و مطلوبی برخوردار بوده و به پدیده‌های بیرونی با دید مثبت بنگرید، ممکن است از جمله فوق این ارزیابی را داشته باشید که حتماً والدین همسرم دوست دارند بیشتر پس‌انداز داشته باشیم تا زودتر خانه‌دار و از اجاره‌نشینی خلاص شویم! و این ادراک برخلاف تحلیل قبل، احساسی مبنی بر صمیمیت و نزدیکی در شما ایجاد می‌کند که می‌تواند منجر به بهتر شدن روابط شما با خانواده همسرتان شود.

تیشه به ریشه خود!

زوجینی که با ترس از احتمال دخالت خانواده همسر از همان ابتدا گربه را دم در حجله می‌کشند و فارغ از عواقب بعدی، رفتار‌های تند و تحکم‌آمیزی مانند پرخاش کردن، انتقاد کردن و غرغر کردن به همسر و خانواده‌اش اتخاذ می‌کنند تا هیچ وقت خانواده به خود اجازه دخالت کردن ندهند. آنچه در زندگی آینده این دسته زوج‌ها پیش می‌آید آنقدر‌ها هم با سرنوشت زوجینی که پای دخالت خانواده را از تصمیم‌گیری‌های مشترکشان قطع نکرده‌اند، متفاوت نیست! همانند زوج‌های سهل‌گیری که مرزی در روابطشان ندارند، سردی، دلخوری، دوری و در نهایت طلاق عاطفی یا قانونی سرنوشت تمام همسرانی است که فکر می‌کنند نباید اجازه دهند پای خانواده‌ها به تصمیمات مشترک باز شود.

باید توجه داشته باشیم جایگاه خانواده به خصوص والدین در ذهن هر فرزندی جایگاهی خاص و ویژه است و همسرانی که والدین همسرشان را زیر سؤال برده و مورد هجوم توهین‌ها و بی‌احترامی‌ها قرار می‌دهند، در حقیقت در حال تیشه زدن به ریشه خود هستند. حتی اگر والدین همسر شما دچار هزار و یک عیب، مشکل و اشتباه است باز هم شما اجازه ندارید آن‌ها را زیر ذره‌بین قرار دهید و از آنان عیب‌جویی کنید؛ چراکه معمولاً فرزندان، والدینشان را همان گونه که هستند دوست دارند و اگر خود نیز به عیب و مشکل آن‌ها واقف باشند، دوست ندارند دیگری در مورد آن‌ها عیب‌جویی و بدگویی کند.

این مطلب در مورد جایگاه همسر نیز صدق می‌کند. به این ترتیب که تقریباً تمام زوج‌ها در ابتدای رابطه به دلیل عشق و علاقه فی‌مابین، نمی‌توانند بپذیرند فرد دیگری انتخابشان را زیر سؤال ببرد و او را مورد بی‌حرمتی قرار دهد. بعضاً در ابتدای رابطه، ما شاهد آن هستیم که آنقدر زوجین غرق در رؤیا‌ها و خیال‌پردازی‌های خود از وصال معشوق و ازدواج هستند که حتی اگر خانواده به آن‌ها تأکید کند انتخابشان، انتخاب مناسبی نیست، از خانواده رنجیده‌خاطر شده و بیش از پیش به رؤیا‌های خود پناه می‌برند.

بت‌سازی، بت‌شکنی و خاک فراموشی!

در هر دو حالت بت‌سازی فرد مورد علاقه و بت‌سازی خانواده، ما دچار خطا‌هایی در مورد دیدن و پذیرفتن واقعیت می‌شویم؛ جایی که بت‌سازی صورت می‌گیرد منطق حکمفرما نیست و فرد بر مبنای هیجانات افراطی تصمیم می‌گیرد، اما در این شرایط حمله‌ور شدن به بت ساخته شده در ذهن فرد و بت‌شکنی نیز راهکار مناسبی برای باز کردن چشم فرد به دنیای واقعیت به شمار نمی‌رود. جایی که همسری در یکی از دعوا‌ها و اختلاف‌نظر‌های همیشگی کار را به توهین به خانواده همسرش کشانده و به آن‌ها حمله‌ور می‌شود، جایی است که رابطه مشترک را به وادی فنا می‌کشاند. جایی که والدین به دلیل نظرات و سلیقه شخصی خودشان به همسر فرزندشان توهین می‌کنند؛ جایی است که در ذهن فرزندشان به خاک فراموشی سپرده می‌شوند.

گاهی نیز زوج‌های جوان و بی‌تجربه ممکن است در مورد مسائل زندگی مشترک، بحث‌های کوچک و دلخوری‌ها با والدین یا اعضای خانواده خود صحبت کنند. این امر نیز از جمله رفتار‌هایی است که می‌تواند زمینه دخالت والدین را فراهم کند. وقتی خانمی با ناراحتی در مورد دعوای شب گذشته با مادرش صحبت می‌کند بسیار محتمل است که مادر به دلیل دلسوزی و برای کم کردن غم دخترش حرفی بزند که بعد‌ها به مشکلی بزرگتر در زندگی زناشویی فرزندش تبدیل شود.

لازم است زوجین جوان بدانند زندگی مشترک نیاز به چارچوبی امن دارد؛ چارچوبی که اجازه ندهد بسیاری از گفته‌ها، شنیده‌ها و چالش‌ها به بیرون درز کند. هنگام بروز مشاجرات و اختلافات اگر خود نمی‌توانند از عهده حل آن برآیند در گام اول بهتر است از ورود دادن خانواده خودداری و برای دریافت کمک و راهنمایی به مشاور و روانشناس مراجعه کنند. در گام‌های بعدی اگر مشکلات آنقدر بزرگ بود که نیاز به تصمیم‌گیری‌های جدی برای زندگی مشترک بود، بعد از مراجعه روانشناس و با صلاحدید او می‌توانند برخی مسائل را با خانواده در میان بگذارند و در هر صورت اطلاع‌رسانی لحظه به لحظه در مورد آنچه بین شما و همسرتان پیش آمده به خانواده‌ها امری ناپسند است که می‌تواند زمینه را برای بروز و ظهور اختلافات و دخالت‌ها باز کند.

از سوی دیگر بسیاری از مردان جوان برای اینکه در دام داستان‌های افسانه‌ای عروس و مادرشوهر نیفتند یا مانند برخی شنیده‌ها و دیده‌ها مجبور به قطع ارتباط با خانواده‌شان نشوند، از همان ابتدا به گونه‌ای افراطی رفتار می‌کنند تا همسرشان به اصطلاح حساب کار دستش آید. مانند آقایی که قبل از ازدواج در منزلی جدا از والدینش زندگی می‌کرد و ممکن بود ماهی یک تا دو بار به دیدار خانواده‌اش برود، بعد از ازدواج همسرش را مجبور می‌کرد که هفته‌ای دو مرتبه به دیدار خانواده‌اش برود و با توجه افراطی به خانواده‌اش سعی بر آن داشت که به همسرش بفهماند نباید فکر کند می‌تواند اولویت زندگی او باشد، چون اولویت او خانواده‌اش است.

محکومان به تجربه شکست‌های قبلی

تمام این رفتار‌ها و شیوه‌های تفکر پر از خطا می‌تواند زمینه را برای بروز اختلافات و مشاجرات همسران بر سر خانواده‌ها بیشتر کند و هرچه این اختلافات بیشتر شود اتفاقاً زمینه برای ورود والدین و گاه دخالت آنان بیشتر و بیشتر می‌شود، چون رابطه مطلوب همسران مانند سدی است که می‌تواند در برابر هر سیلابی ایستادگی کند، اما وقتی سد ترک بردارد یا سوراخی در آن پدید آید، زمینه ورود عوامل خارجی بیشتر می‌شود. سهم دیگری که زوجین در این میان دارند ارائه تعریف مناسبی از واژه دخالت و به توافق رسیدن برای برقراری حد و مرز مشخص است. اگر ندانیم به چه رفتاری دخالت می‌گوییم ممکن است حتی راهنمایی‌های دلسوزانه و تجربیات ارزشمند والدین را از دست دهیم و محکوم به تجربه شکست‌های قبلاً تجربه‌شده شویم.

         


                                

منبع: روزنامه جوان

اگر خوشت اومد لایک کن
0
آخرین اخبار