ابتهاج که بود، چرا به زندان رفت و چگونه آزاد شد؟

ابتهاج متخلص به سایه، شاعر و پژوهشگر ایرانی بامداد چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ در سن ۹۴ سالگی در شهر کلن آلمان به علت نارسایی کلیه درگذشت.

  به گزارش راه شلمچه، امیر هوشنگ ابتهاج یکشنبه ۶ اسفند ۱۳۰۶ در رشت متولد شد. پدرش «آقاخان ابتهاج» از پزشکان رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود. پدربزرگ او «ابراهیم ابتهاج الملک» گرگانی و مادربزرگش اهل رشت بود. پدربزرگش را در زمان تسلط جنگلی‌ها به تحریک ملایان قشری حامی روس،یکی از اسلامگرایان تندرو با داس کشت.

وی با اینکه در خانواده‌ای مرفه و سرشناس متولد شد؛ بعدها همفکر توده‌ای‌ها شد، هرچند هرگز به عضویت آن درنیامد. با این حال برخی از منتقدان گرایش ابتهاج به سوسیالیسم و حزب توده را باعث تقویت جنبهٔ شاعری او می‌دانند.  با این وجود، در سال‌های بعد اشعاری با درونمایه‌های عرفانی، اخلاقی و مناجات با خدا سرود که عده‌ای آن‌ها را از نظر پرداخت زبانی به اشعار حافظ، نزدیک می‌دانند. 

ابتهاج در گفتگو با مجله مهرنامه در مهر ۱۳۹۲، دربارهٔ روابطش با حزب توده گفته‌است: 

«عضو حزب توده نبودم؛ اما همیشه سوسیالیست بودم و به توده‌ای‌ها احترام می‌گذاشتم و رفیق آن‌ها بودم و با آن‌ها هم‌عقیده بودم.»

و در جای دیگر نیز گفته‌است:

    «من به سلامت تئوریک سوسیالیسم باور دارم؛ هنوز باور دارم که هیچ راهی جز سوسیالیسم پیش پای بشر نیست.»

کتاب «امیر هوشنگ ابتهاج: شاعری که باید از نو شناخت» نوشته حسن گل‌محمدی، با شمارگان ۵۰۰ نسخه، ۶۷۸ صفحه و بهای ۱۵۰ هزار تومان توسط انتشارات یاقوت علم منتشر شد. 

به گزارش مهر، کتاب ۱۱ بخش دارد که عنوان آن به ترتیب عبارتند از: «استفاده ابزاری حکومت‌رانان از شعرا، نویسندگان و اهل قلم»، «دسته بندی انواع شعر فارسی بر اساس مضامیم آنها»، «کرونولوژی چیست و چه کاربردهایی دارد؟»، «کرونولوژی شعر سایه»، «سایه و مثنوی بانگ نی»، «سایه و کتاب حافظ به سعی سایه»، «سایه و مباحث شعر و شاعری»، «سایه و باورهای ایدئولوژیک او در کتاب پیر پرنیان اندیش»، «حزب توده، سایه و کانون نویسندگان ایران»، «قصه خوانی با استاد سایه» و «واقعیت‌هایی درباره کمونیسم شوروی، حزب توده و سایه». 


هوشنگ ابتهاج در اوایل انقلاب، طرفدار حزب توده بود و همین باعث شد در جریان دستگیری مرتبطین این حزب در اوایل دهه 1360 او را نیز بازداشت کنند و به زندان ببرند.

اما حبس او دیری نپایید و در حالی که امیدی به آزادی زودهنگام نداشت، روزی نگهبان بند به او گفت: وسایلت را جمع کن؛ تو آزادی!

ابتهاج، ناباورانه از زندان بیرون آمد و وقتی علت آزادی اش را جویا شد، دانست که شاعر بزرگ ترک، سید محمد حسین بهجت تبریزی (شهریار) پیگیر آزادی او بوده است. 

ماجرا از این قرار بود که در سفر رئیس جمهور وقت - آیت الله خامنه ای - به تبریز، شهریار با ایشان ملاقات می کند و بدون این که خواسته ای برای خود داشته باشد، آزادی هوشنگ ابتهاج را از ایشان می خواهد.
این وساطت مقبول می افتد و چند روز بعد، ابتهاج به آزادی سلامی دوباره می کند.

گل‌محمدی در کتاب خود نوشته است که با وجودی که نامه استاد شهریار باعث شد تا ابتهاج از زندان بدون محاکمه آزاد شود «اما سایه قدر استاد شهریار را ندانست و در کتاب «پیر پرنیان اندیش» حرف‌های زشت و زننده‌ای درباره او زد.» (به نقل از صفحه ۲۵۱ کتاب) پس از آزادی از زندان سایه دیگر تا سال ۶۶ و ۶۷ که از ایران خارج شد، شعر نو نسرود و پس از آنکه به آلمان رفت و با رفقا دیدار کرد، دوباره طبع سرایش در این قالب گل کرد.

    

اگر خوشت اومد لایک کن
14
آخرین اخبار