به گزارش راه شلمچه، در حالی که تنشها بر سر برنامه هستهای ایران با تصویب قطعنامه اخیر تروئیکای اروپایی در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی به اوج خود رسیده، افشای اسنادی جدید، ابعاد تازهای از «سیاسیکاری و فقدان بیطرفی آژانس» را روشن کرده است. این اسناد که به تازگی منتشر شده، از «روابط ویژه» و همکاری نزدیک رافائل گروسی، مدیرکل آژانس، با رژیم صهیونیستی حکایت دارد و این شائبه را تقویت میکند که این نهاد بینالمللی بیش از آنکه یک ناظر فنی باشد، به ابزاری برای جاسوسی و اعمال فشار سیاسی بر ایران تبدیل شده است.
گروسی در بازی تلآویو
بر اساس گزارشهای منابع خبری، اسناد فوق محرمانه که به تازگی از فعالیتهای هستهای رژیم صهیونیستی به دست ایران رسیده است، نشان میدهد که رافائل گروسی، حتی پیش از تصدی پست مدیرکلی و از سال ۲۰۱۶، زمانی که نماینده آرژانتین در آژانس بوده، همکاری نزدیکی با نمایندگان رژیم صهیونیستی داشته است. طبق این اسناد، اجماعسازیها و انتشار گزارشهای جهتدار علیه فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران، با هماهنگی مستقیم میان گروسی و مقامات اسرائیلی صورت میگرفته است. این افشاگری، طرح بحث دیرینه ایران مبنی بر نفوذ اسرائیل در آژانس و استفاده از آن برای پیشبرد اهداف خصمانه را از یک گمانهزنی به یک واقعیت مستند نزدیکتر میکند.
پیشینه تلخ بیاعتمادی: از ترور دانشمندان تا جاسوسی
این اولین بار نیست که سوءظن نسبت به عملکرد آژانس در افکارعمومی ایران به صورت جدی مطرح میشود. در دهههای ۸۰ و ۹۰ شمسی، ترور زنجیرهای دانشمندان هستهای ایران (شهیدان علیمحمدی، شهریاری، رضایینژاد، احمدیروشن و فخریزاده) این شک و تردید را به یقین تبدیل کرد که اطلاعات حساس مربوط به هویت و محل کار این نخبگان، از طریق بازرسیهای آژانس و لیستهای ارائه شده توسط ایران، به سرویسهای جاسوسی دشمن، به ویژه موساد، درز کرده است. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که بازرسیهای فراپادمانی و دسترسیهای بیسابقه به تأسیسات هستهای، عملاً به پوششی برای جاسوسی و شناسایی اهداف برای خرابکاری و ترور تبدیل شده بود. موضوعی که پس از ترور شهید فخریزاده با واکنش شدید ایران و تصویب دوفوریتی طرحی با عنوان «قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از حقوق ملت ایران» در سال ۱۳۹۹ پاسخ داده شد.
در یک اقدام تعیینکننده و در راستای اجرای «قانون اقدام راهبردی»، ایران به دلیل عدم لغو تحریمها و اجرا نشدن تعهدات برجامی، رسماً اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی و نظارتهای فراپادمانی آژانس را متوقف کرد. اما این تصمیم همزمان با تحولی جنجالی همراه شد؛ در جریان سفر رافائل گروسی به تهران، دولت حسن روحانی از یک توافق سهماهه با آژانس خبر داد که مفاد آن «محرمانه» باقی ماند. این توافق پنهانی که عملاً اقدامی در تضاد با قانون مصوب مجلس تلقی میشد، خشم و اعتراض شدید نمایندگان مجلس یازدهم را برانگیخت، تا جایی که آنها با اکثریت آرا، «استنکاف دولت از اجرای قانون» را تصویب کرده و شکایتی رسمی علیه دولت وقت به قوه قضائیه ارائه دادند.
اروپا و تاریخ بدعهدیها: از سعدآباد تا برجام و مکانیسم ماشه
رفتار اخیر تروئیکای اروپایی (آلمان، فرانسه و بریتانیا) در پیشنویس و تصویب قطعنامه اخیر، یادآور تاریخ طولانی بدعهدی غرب در قبال ایران است. این فرآیند که از توافق سعدآباد در سال ۱۳۸۲ و تعلیق داوطلبانه تمامی فعالیتهای غنیسازی توسط ایران در ازای وعدههای عملنشده اروپاییها آغاز شد، با خروج یکجانبه آمریکا از برجام در سال ۱۳۹۷ و بیعملی کامل اروپا در اجرای تعهدات خود به اوج رسید. اکنون به نظر میرسد این قطعنامه، نه برای حلوفصل مسائل فنی، بلکه به عنوان یک اهرم فشار و مقدمهای برای فعالسازی «مکانیسم ماشه» (Snapback) و بازگرداندن تمامی تحریمهای شورای امنیت علیه ایران طراحی شده است. موضوعی که عملاً برجام را به یک توافق شکست خورده با سرانجام بد تبدیل میکند و اذهان ایرانیان را به این سؤال وا میدارد که ۲۵ سال اعتماد به طرف غربی و انواع و اقسام فعالیتهای داوطلبانه ایران برای اثبات حسن نیت خود و پشت پا زدنهای طرف غربی تا کجا ادامه پیدا میکند.
مطالبهای که اوج گرفته است؛ خروج از NPT
با توجه به این روند، ایران در یک بزنگاه تاریخی قرار گرفته است. قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران» که در سال ۱۳۹۹ توسط مجلس شورای اسلامی تصویب شد، نشان داد که تهران قادر است فرآیندهای جدیدی را برای مقابله با فشارها تعریف کند. اکنون با اثبات سیاسیکاری آژانس و خصومت غرب، زمزمههایی جدی برای برداشتن گامهای قاطعانهتر به گوش میرسد و افکار عمومی نیز این مطالبه را مطرح میکنند که صبر راهبردی مقابل شیطنتهای کشورهای اروپایی و سیاسی کاریها آژانس بینالمللی شاید دیگر جوابگوی ادامه راه نباشد و سناریوهای جدیدی نیز در میان نخبگان و سیاسیون شنیده میشود.
- بازنگری فوری در عضویت پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای NPT: تداوم عضویت در پیمانی که نه تنها مزایایی برای ایران نداشته، بلکه به ابزاری برای تحدید و تهدید امنیت ملی آن تبدیل شده، زیر سؤال رفته است.
در همین رابطه عصر امروز سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران نزد سازمان ملل در نامهای به شورای امنیت، به ادعاهای بیاساس تروئیکای اروپا در خصوص نقض قطعنامه ۲۲۳۱ و برجام پاسخ داد و گفت: اگر تروئیکای اروپایی واقعاً خواهان راه حل دیپلماتیک است، باید از رویکرد غیرواقع بینانه خود دست بردارد و به حقوق حاکمیتی دولتها در چارچوب حقوق بینالملل احترام بگذارد.
ایروانی آغاز فرایند خروج از NPT را در این نامه هشدار داده است و گفته: هرگونه تلاش برای سوءاستفاده از سازوکار حلوفصل اختلافات و دیگر سازوکارهای مندرج در قطعنامه ۲۲۳۱ نهتنها اعتبار شورای امنیت سازمان ملل متحد را تضعیف میکند، بلکه رژیمعدم اشاعه را نیز بهطور جدی در معرض خدشه قرار میدهد.
جمهوری اسلامی ایران در تمامی مناسبات، از جمله از طریق مکاتبات رسمی با مقامات تروئیکای اروپایی، بهصراحت اعلام کرده است که در صورت فعالسازی سازوکاری برای بازگرداندن قطعنامههای منسوخ شورای امنیت، ایران واکنشهای متناسبی را مدنظر قرار خواهد داد، از جمله آغاز فرایند خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای بر اساس ماده ۱۰ آن معاهده. در چنین سناریویی، مسئولیت کامل تبعات آن بر عهده کسانی خواهد بود که بهدنبال بهرهبرداری ابزاری از سازوکارهای بینالمللی برای تحقق اهداف سیاسی محدود خود هستند. شورای امنیت باید مانع از این مسیر خطرناک شود و از تمامیت و اعتبار قطعنامه ۲۲۳۱ حمایت نماید.
دکتر اکبر اعتماد پدر صنعت هستهای ایران و رئیس سازمان انرژی اتمی در دوره پهلوی در گفت و گویی با مجله تایم در سال ۱۳۸۷ نکات قابل توجهی گفته بود که بازخوانی آن امروز خالی از لطف نیست: در زمان شاه هم با آمریکاییها به این نتیجه رسیدیم که ایران شدیداً به انرژی اتمی نیاز دارد زیرا جمعیت ما رو به رشد بود و نفت و گازمان هم بالاخره روزی به پایان میرسید.
وی خاطرنشان کرده بود: هر چند در رژیم قبلی فعالیت داشتم، اما دلیل نمیشود که بخواهم تصمیمی ناعادلانه بگیرم و مقابل رژیم فعلی موضعگیری کنم زیرا آنها قصد احقاق حق مردم را دارند و صادقانه سخن میگویند اما غرب با رفتار جنگ طلبانهاش مشغول سوق دادن ایران به سوی سلاح اتمی است حتی اگر خودشان هم چنین تصمیمی نداشته باشند.
دکتر اعتماد در بخش دیگری از مصاحبه خود گفت: اروپاییها به مقامات ایران میگویند که غنیسازی را متوقف کنید تا با شما حرف بزنیم. اما ایرانیان این کار را کردند و هیچ اتفاقی نیفتاد. زمان شاه - مخلوع- هم با فرانسه و آلمان قراردادهایی امضا کردیم و آنها به تعهداتشان پایبند نماندند. اگر من در رژیم فعلی فعالیت و نقشی داشتم، هیچگاه به غرب اطمینان نمیکردم.
وی افزود: آنها قطعات یدکی هواپیماهای مسافربری هم به ایران نمیدهند که میتواند جان صدها نفر را حفظ کند و در چنین وضعیتی چگونه میتوان به تحویل سوخت هستهای توسط آنها به ایرانامیدوار بود؟
دکتر اعتماد در دفاع از حق مسلم هستهای ایران تصریح کرد: آمریکاییها زمانی که به NPT نیاز دارند از آن صحبت میکنند و هنگامی که نیازی به آن نمیبینند، آنرا به گوشهای پرتاب میکنند که این عمل شایسته برخورد با یک معاهده بینالمللی نیست. در دنیای امروز اگر ضعیف باشید، به شما حمله میکنند وگرنه، خطری شما را تهدید نخواهد کرد. در نتیجه باید کشوری قوی باقی بمانیم و به این تهدیدات تحقیرآمیز پایان دهیم. قوی بودن در وضعیت فعلی نیز بدین معناست که به حرف دیگران گوش ندهیم.
آژانس اتمی رفیق نیمه راه؛ سه کشوری که باید غرامت بدهند
پس از سیاسی کاریهای چندباره آژانس بین الملی اتمی و رای شورای حکام، حالا لغو کامل همکاری با آژانس دور از ذهن نیست. با توجه به افشای اسناد همکاری گروسی با اسرائیل و سابقه جاسوسی، تداوم هرگونه همکاری با این نهاد، یک ریسک بزرگ امنیتی تلقی میشود.
مطالبه غرامت از سه کشور اروپایی نیز در صدر موضوعات مورد بحث در داخل است. این تحلیل به طور جدی مطرح میشود که ایران باید بابت ۲۵ سال فرصتسوزی و اتلاف وقت که از توافق سعدآباد تا امروز به دلیل بدعهدی اروپا و فشار آمریکا بر آن تحمیل شده، غرامت سنگینی از کشورهای اروپایی مطالبه کند. کشورهایی که در جنگ ۸ ساله نیز کنار صدامایستادند و در دوره بازسازی در دهه ۷۰ نیز، هیچگاه صادقانه با ایران همکاری نکردند.
حالا این موضوع به یک مسأله مورد اجماع در میان ایرانیان تبدیل شده است که در صورت فعالسازی مکانیسم ماشه و تشدید تقابل، تمامی منافع این کشورها، علاوه بر آمریکا و اسرائیل، میتواند به عنوان اهداف مشروع برای اقدام متقابل ایران در نظر گرفته شوند؛ از آنجا که رفتارهای خصمانه اروپاییان در این سالها دیگر قابل گذشت و بخشش نیست و باید غرامت و تاوان کارهای خود ضدملت ایران را پرداخت کنند.
به نظر میرسد صبر راهبردی ایران رو به پایان است و تداوم فشارها، میتواند به جای خیال خام غرب برای تسلیم بیقید و شرط ایران، به اتخاذ تصمیماتی منجر شود که معادلات امنیتی منطقه و جهان را به کلی دگرگون خواهد کرد. آنهم در زمانهای که اروپا و آمریکا در شکنندهترین شرایط خود به سر میبرند و باید انتخاب کنند که هزینه سنگینی بابت تقابل با ایران بپردازند، یا راه تعامل و احترام را در پیش بگیرند و حقوق ملت ایران را به رسمیت بشناسند.
منبع؛ خبرگزاری آنا