قضیه «مهریه فاو» برای صدام چه بود؟

 آزادی مهران خستگی را از تن رزمنده‌ها بیرون برد. ایرانی‌ها تمام برنامه‌های فرماندهی عراق را از بین بردند. فرمانده عراقی می‌گفت: ما آمدیم خودمان را پیدا کنیم، دیدیم ایرانی‌ها جای ما را در مهران گرفته‌اند.

به گزارش راه شلمچه، در سال ۱۳۶۵ گزارش‌ها نشان می‌داد که عراق بنا دارد تا به مهران حمله کند و همین طور هم شد. تلاش عراق برای تحت‌الشعاع قرار دادن پیروزی بزرگ ایران در عملیات والفجر ۸ (فاو)، اشغال مهران را در پی داشت. مهران از دست رفته بود، اما مدافعان همچنان برای توقف پیشروی عراق در ارتفاعات اطراف مهران می‌جنگیدند. اگر عراقی‌ها تمام ارتفاعات منطقه را نمی‌گرفتند، موقعیتشان در مهران آسیب پذیر بود و پس گرفتن مهران قدری آسان‌تر می‌شد. در دیگر سو هم عراقی‌ها جشن گرفته بودند و این طور توی بوق و کرنا می‌کردند که نیرو‌های طلایی صدام در عملیات" خون خواهی" قهرمانان مهران را فتح کردند. عراق پس از اشغال منطقه، با تثبیت موقعیت خود به تحکیم و گسترش موانع و مواضع دفاعی مانند احداث خاکریز‌ها و کانال‌های ضد خودرو، ضدنفر، میدان‌های مین، سیم‌های خاردار، مواضع کمین، سنگر‌ها و … در منطقه اشغالی پرداخته بود و برای دست‌یابی به پدافندی کارآمد، ضمن مسلح کردن زمین، اقداماتی کرد که نتیجه‌ی آن، تخریب گسترده ساختمان‌های مسکونی و تجاری شهر بود.


 

فاو را تخلیه کنید تا مهران را بدهیم

سرباز عراقی در یکی از مصاحبه‌های خودش می‌گوید: هدف اصلی ما از اشغال مهران ایجاد روحیه در افراد و آماده کردن آن‌ها برای آزادی فاو بود. رادیو با چنان آب و تابی خبر فتح مهران را پخش کرد که گویا تهران را فتح کرده‌ایم. صدام اعلام کرد: مهران مهریه فاو است و تا زمانی که ایران در فاو است ما هم محکم و استوار در مهران خواهیم ماند. حتی می‌گفتند که ایران از عقب نشینی ارتش عراق به مرز‌های بین‌المللی سوءاستفاده کرده و این سزایش است. عقب نشینی ایران در فاو در مقابل عقب نشینی عراق از مهران خواهد بود در غیر این صورت مهران را در اشغال خود نگه می‌داریم. در عراق سه روز تعطیل عمومی اعلام کردند و مردم جشن گرفتند. چند کشور عربی هم می‌گفتند ایران فاو را پس بدهد، مهران را پس بگیرد. صدام هم می‌گفت: ما نمی‌خواهیم ارتش عراق تنها از مرز‌های عراق دفاع کند، بلکه می‌خواهیم ارتش عراق سپر امت عرب و شمشیر از نیام برکشیده علیه دشمنان باشد.

 

تصرف مهران دستاویزی مناسبی برای عراق بود تا از فشار روانی و حیثیتی وارد شده بر مردم و ارتش خود بکاهد. حفظ منطقه اشغال شده برای دشمن آنقدر مهم بود که ۲۰ گردان از یگان‌های با تجربه خود را مأمور دفاع از منطقه اشغالی و ۲۲ گردان مجهز و آماده دیگر را برای احتیاط در حوالی بدره و زرباطیه مستقر کرد.

 

فرماندهی منطقه بر عهده لشکر ۱۷ زرهی ارتش عراق بود و یگان‌های مستقر در منطقه، مأموریت خود را تحت امر این لشکر اجرا می‌کردند. این یگان‌ها، در شرق مهران و از جنوب تا شمال گسترش یافته بودند. عراق اعلام کرد در حال بازسازی نیروهایش برای حمله دیگری است و بچه‌های اطلاعات گزارش دادند عراق می‌خواهد به قصرشیرین حمله کند. اوضاع پیچیده‌ای بود.

 

فرماندهان مردد میان فاو و مهران!

فرماندهان مانده بودند فکر فاو باشند یا مهران. جلسه‌های پی در پی و بحث‌های مختلفی انجام شد. محسن رضایی می‌گفت: هدف دشمن زمین گیر کردن توان تهاجمی ماست تا از عملیات سرنوشت ساز ما جلوگیری کند. با این حمله‌ها هم زمان می‌گیرد هم موازنه سیاسی را در مقابل پیروزی‌های ما برقرار می‌کند. چیزی که مورد توافق مشترک بین ابرقدرت‌هاست این است که ایران نباید بر عراق پیروز شود و عراق نباید بر ایران پیروز شود…

 

صیاد شیرازی پیشنهاد می‌کند سپاه را در دفاع شریک کنیم. دست کم سپاه در آن منطقه‌ای که قصد حمله دارد خودش دفاع را بر عهده بگیرد. عزیز جعفری هم در این گفتگو‌ها بر این نظر که: عراق فهمیده ما فقط سالی یک بار حمله گسترده داریم. می‌خواهد تمرکز و سازماندهی ما را بر هم بزند. ما سه راه بیشتر نداریم ادامه حملات در فاو، عملیات محدود برای باز پس گرفتن مناطق اشغال شده و افزایش نیرو در مناطقی که دشمن می‌خواهد به آن‌ها حمله کند. آقای شمخانی از دیگر فرماندهان هم بر این نظر بود که: عنصر منتظر در جنگ همیشه بازنده است، چون میدان و شرایط جنگ را طرف مقابل انتخاب کرده و به وی تحمیل می‌کند. این وضعیت، فرماندهان سپاه را برای باز پس‌گیری سریع مهران مصمم‌تر کرد؛ به ویژه که امام خمینی، بر ضرورت این آزاد سازی تاکید داشت.

 

در حالی که یگان‌های اصلی سپاه، برای نبردی بزرگ در منطقه عمومی شلمچه آماده می‌شدند؛ تاکید امام و دستور آقای هاشمی رفسنجانی، فرایند طراحی عملیات آزادی مهران را تسریع کرد و قرارگاه نجف سپاه، مأمور طراحی و اجرای عملیات آزاد سازی مهران شد.

 

بر اساس طرح مانور نهایی، عملیات در سه مرحله انجام می‌شد:

 

مرحله اول: تأمین تپه‌های قلاویزان ایران تا روستای سیدحسن.

 

مرحله دوم: تأمین جبال حمرین تا شیار میگ سوخته و تأمین روستا‌های بهین بهروزان و هرمزآباد

 

و مرحله سوم: فتح خاکریز والفجر ۳ که از روستای فرخ آباد تا دامنه پایکوهی شمال قله ۲۲۳ قلاویزان امتداد داشت. در طرح نهایی، قرارگاه نجف نیروی زمینی سپاه، مأموریت و رزم قرارگاه را در سه مرحله به شرح زیر، تعیین کرد:

 

مرحله اول لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب با ۴ گردان از تپه ۲۶۵ تا تپه ۲۰۷ قلاویزان. لشکر ۲۵ کربلا با ۵ گردان از راست لشکر ۱۷ در تپه ۲۰۷ تا دامنه‌های شمالی قلاویزان. لشکر ۴۱ ثارالله با ۴ گردان از راست لشکر ۲۵ در شیب‌های شمالی تا شیار آبشور. لشکر ۲۷ محمد رسول الله با ۷ گردان از راست لشکر ۴۱ در شیار آبشور تا حاشیه دهلران- مهران. لشکر ۱۰ سیدالشهدا با ۶ گردان از جاده دهلران- مهران تا ساحل مسیر گاوی. مرحله دوم و سوم هم یگان‌هایی که در مرحله اول، به منزله احتیاط قرارگاه به شمار می‌آمدند. با حفظ آمادگی، باید در مرحله دوم و سوم نبرد، به اجرای مأموریت می‌پرداختند. این یگان‌ها عبارت بودند از لشکر ۵ نصر با ۴ گردان، تیپ امام حسن با ۵ گردان و تیپ ۲۱ امام رضا با ۴ گردان.

 

عملیات کربلای ۱ در ساعت ۲۳:۳۰ روز ۹ تیر ۱۳۶۵ با رمز یا اباالفضل العباس ادرکنی آغاز و عراقی‌ها از ضربه غافلگیر کننده بچه‌های لشکر ۱۷ در قلب دفاعی شأن گیج شدند. عملیات کاملاً موفق جلو می‌رفت و در بعضی محور‌ها جنگ سخت‌تر شده بود. روز دوم عملیات، مهران آزاد شد و در نهایت روز ۱۹ تیر با موفقیت به پایان رسید. عملیات کربلای یک در دو محور اصلی و فرعی اجرا شد. محور اصلی عملیات در امتداد جاده دهلران- مهران و در حد فاصل قلاویزان تا رودخانه گاوی با ۳۴ گردان پیاده، ۹ گردان ادوات و ۲ گردان زرهی اجرا شد. محور فرعی عملیات در امتداد جاده ایلام- مهران و در حد فاصل باغ کشاورزی تا رودخانه گاوی با یگان‌هایی از تیپ ۴ اجرا و سپس از روز دوم عملیات، یگان‌های محور فرعی به عنوان پشتیبانی محور اصلی، اقدام به تک کردند.

 

بر اساس طرح، قرار بود عملیات در سه مرحله اجرا شود؛ اما با دست‌یابی به موفقیت سریع در هر سه مرحله، عملیات به پنج مرحله افزایش یافت و با دستاوردی بیش از آنچه در طراحی عملیات پیش بینی شده بود، موفقیتی دیگر در تاریخ جنگ تحمیلی رقم خورد. آزادی مهران خستگی را از تن رزمنده‌ها بیرون برد. ایرانی‌ها تمام برنامه‌های فرماندهی عراق را از بین بردند. فرمانده عراقی می‌گفت: ما آمدیم خودمان را پیدا کنیم، دیدیم ایرانی‌ها جای ما را در مهران گرفته‌اند. پرچم ایران در حالی بر فراز مهران افراشته شد که هنوز جمله تاریخی صدام از بلندگوی رادیو بغداد شنیده می‌شد که مهران مهریه فاو است و گوینده رادیو ایران می‌گفت: پس ماهواره‌های جاسوسی ابرقدرت‌ها کجا هستند تا سوختن تجهیزات عراق را در شهر مهران ببینند؟!

اگر خوشت اومد لایک کن
1
آخرین اخبار