به گزارش راه شلمچه، ابراهیم کارخانهای استاد دانشگاه و عضو کمیسیون ویژه بررسی برجام و رئیس کمیته هستهای مجلس نهم در یادداشتی نوشت: هنوز چند روزی از نهائی شدن توافق برجام (۲۳تیرماه۱۳۹۴) نگذشته بود که بنا به دعوت مجلس شورای اسلامی، آقای دکتر ظریف، وزیر امور خارجه وقت در مجلس شورای اسلامی حاضر شد تا ضمن تشریح برجام، به سؤالات و ابهامات نمایندگان پاسخ دهد.
در آن جلسه دکتر ظریف به طور مفصل به تشریح دستاوردهای یکجانبۀ برجام پرداخت و مطالب را بهگونهای بیان میکرد که گویی مسئلۀ تحریمها بهطور کامل حل شده و جمهوری اسلامی ایران پا به عرصۀ جدیدی از رونق اقتصادی گذاشته است و از این پس چرخ اقتصاد کشور و سانتریفیوژها با سرعت بیشتری خواهد چرخید. او مدعی بود که تیم مذاکرهکننده در کاری سخت و نفسگیر موفق شده است مشکل دهسالۀ برنامۀ هستهای جمهوری اسلامی ایران را بهطور کامل حل نموده و دیگر واژهای به نام تحریم در قاموس جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد و از این پس شاهد سرمایهگذاری گسترده خارجی در ایران و مبادلات مالی و بانکی با دنیای غرب خواهیم بود.
خلاصه اینکه صبح بدون تحریم آغاز شده و با تحولی عظیم و بیسابقه، معجزهای در کشور رخ داده است که در یکصدسالۀ اخیر بینظیر بوده است!
این حرفها شاید برای کسانی که برجام را نخوانده بودند و از فریبکاریها و عبور از خط قرمزها و موارد توطئهخیز آن آگاه نبودند، قابلقبول بود؛ ولی برای کسانی که برجام را بهطور دقیق بارها خوانده بودند و از توطئۀ دشمن فریبکار و عهدشکن آگاه بودند، هرگز چنین توافقنامهای «یکجانبه» و «فاقد ضمانت اجرائی» قابل قبول نبود.
برجام آنچنان مملو از نقاط مبهم و ضعفهای ساختاری بود که مقام معظم رهبری در پاسخ به نامۀ رئیسجمهور وقت، اجرای آن را منوط به ۲۸ شرط دانستند (۹ شرط رهبری، ۹ شرط مجلس و ۱۰ شرط شورای عالی امنیت ملی) که اگر تنها به یک شرط از شروط ۹ گانۀ رهبری عمل میشد، یقیناً سرنوشت برجام بهگونۀ دیگری رقم میخورد و شاهد وضعیت اسفبار کنونی نبودیم. طبق بند ۲ شروط رهبر معظم انقلاب بهمجرد آنکه هر یک از کشورهای آمریکایی و اروپایی به هر دلیلی اعم از اتهامهای تکراری و حقوق بشری و غیره اقدام به اعمال تحریم جدید یا بازگشت تحریمها می نمودند، میبایست برجام سریعاً متوقف و فعالیتهای هستهای از سر گرفته میشد.
متأسفانه با آنکه آمریکا درست یک روز بعد از اجرائی شدن برجام (۲۷ دیماه ۱۳۹۴) یازده شخصیت حقیقی و حقوقی جمهوری اسلامی ایران را بر لیست تحریمها افزود، نهتنها هیچ اقدام متقابلی صورت نگرفت، بلکه تیم مذاکرهکننده و در راس آن آقای دکتر ظریف به توجیه اقدامات دشمن پرداختند و آمریکاییها در ادامه با استمرار عهدشکنیها و اعمال تحریمهای جدید و عدم انجام هیچ نوع اقدام متقابل از سوی ایران در حالی که به هدف اولیه خود که توقف برنامه هستهای ایران در حد حیات نباتی بود فائق آمده بودند، با طرح زیادهخواهیهای جدید در قالب برجام ۲ و ۳ که چراغ سبز آن را دریافت کرده بودند در نهایت از برجام خارج شدند و اروپاییها نیز با فریبکاری بیشتر، نهتنها تحریمهای آمریکا را جبران نکردند، بلکه خود نیز با تداوم تحریمهابه برجام پشت پا زدند.
نکتهای که به عنوان یک خاطرۀ تلخ و شگفتآور از جلسه حضور دکتر ظریف در صحن علنی مجلس در ذهن من و دیگر منتقدان باقی ماند، این بود که ایشان طی تاکید چندباره با صراحت و قطعیت اعلام کرد که تمامی تحریمها، نه «تعلیق»، بلکه بهطور کامل «لغو» شده است. و واژهای به نام «تعلیق» در توافقنامه وجود ندارد!
آقای ظریف در حالی بر کلمۀ «لغو تحریمها» تأکید میکرد که در مفاد برجام بارها کلمۀ تعلیق (suspend) به کار رفته بود و در توافقنامه حتی ضعیفتر و بدتر از آن، یعنی تعلیق موقت و نیمبند ۱۲۰ و ۱۸۰روزه را پذیرفته بودند!
در حالی که نمایندگان آگاه مجلس از این آدرس غلط شگفتزده شده بودند با پاسخ دقیق و مستند به متن برجام، آقای ظریف را از پشت تریبون مجبور به پذیرش واژۀ تعلیق به جای لغو در متن برجام نمودند!
اینکه وزیر محترم امور خارجه و رئیس تیم مذاکرهکننده که مدعی بود بر سر تکتک کلمات با طرف آمریکایی بر سر لغو تحریمها چانهزنی کرده و خورشید تابان، معجزه قرن، صبح بدون تحریم و... را برای ملت ایران به ارمغان آورده است؛ بیاطلاعی ایشان از کلیدواژه اصلی توافق از شگفتیهای اعجاز قرن بود!
اشتباهی به این بزرگی که حاصل دو سال مذاکره بر سر لغو کامل تحریمها را بر باد میداد بیانگر این واقعیت تلخ بود که رئیس تیم مذاکرهکننده از کلیدیترین واژه برجام که لغو کامل تحریمها بود عبور کرده و طرف آمریکایی در این مرحله، شمشیر آخته خود را نه از پشت که رودررو و از پشت میز مذاکره بر طرف ایرانی فرود آورده است!!
بر این اساس آقای دکتر ظریف به علت این قصور خسارتبار و حاصل «تقریبا» هیچ- و- هیچ» برجام و اقرار بر اینکه ایشان در طول اجرای برجام موفق به افتتاح حتی یک حساب بانکی در لندن نشده است و بدتر از آن پذیرفتن ذلیلانه مکانیسم حل اختلاف (مواد ۳۶ و ۳۷ برجام ) موسوم به مکانیسم ماشه که تیر خلاص هر یک از اعضاء به لغو قطعنامههای شورای امنيت است، میبایست به عنوان رئیس تیم مذاکرهکننده مورد مؤاخذه قرار میگرفت، ولی متاسفانه با اهداء ۱۰۰ سکه بهار آزادی و جمعا» ۷۵۰ سکه به اعضاء تیم مذاکرهکننده در حالی توسط رئیسجمهور وقت به عنوان قهرمان دیپلماسی! مورد تشویق و تقدیر قرار گرفت که ملت بزرگ ایران به امید رفع تحریمها؛ دست پُر خود را از داشتههای ارزشمند و قوی هستهای خالی نموده و با اعمال سختترین تحریمها، در وضعیتی بسیار بدتر و سختتر از گذشته قرار گرفت که در ادامه هم اکنون سایه شوم توطئههای طراحی شده، این بار در قالب «مکانیسم ماشه» از سوی سه کشور اروپایی با حمایت آمریکا در حال اجراست و بعد از آن نیز با ادامه عضویت ایران در NPT، توطئههای جدید با محوریت آژانس و شورای حکام و... علیه ملت ایران در شرایطی ادامه خواهد یافت که جمهوری اسلامی ایران طی چند دهه عضویت در NPT جز توطئه، خسارت و جنایت چیزی نصیب او نشده است!
طبق بند ۱۰ NPT، اگر عضویت کشوری در معاهده منجر شود که امنیت آن کشور به خطر بیفتد چنین کشوری میتواند تقاضای خروج از NPT بدهد؛ در شرایطی که با حمله وحشیانه به جمهوری اسلامي و بمباران تاسیسات هستهای به بهانه ساختگی و دروغین نقضNPT، تمامیت ارضی کشور مورد تعرض بیگانگان قرار گرفته و این تهدید همچنان پابرجاست، ادامه عضویت جمهوری اسلامی در NPT چه توجیهی برای ملت ایران دارد!! بدون شک خسارت ماندن و استمرار توطئهها توسط قدرتهای زورگو و نهادهای دستنشانده آنها به مراتب بیشتر از هزینه مقاومت و ایستادگی در برابر زیاده خواهی آنها خواهد بود.