زنان «مانکن»!

تفکری اشتباه درگذشته و امروز نسبت به زن وجود دارد که آنان را ضعیفه می‌پندارند، مانکن این تفکر را کادوپیچ کرده و در قالبی بسیار شکیل تحویل مخاطب می‌دهد.
به گزارش راه شلمچه، اخیرا سریالی به کارگردانی حسین سهیلی زاده کارگردان نام آشنای تلوزیون در شبکه نمایش خانگی شروع به کار کرد. داستان مانکن حول محور جوانی به نام کاوه است که برای نجات پدرش از زندان دست به اقداماتی زده و درگیر حوادثی خواهد شد. زنانی که در ادامه این یادداشت نام برده می‌شوند نسبتی با کاوه، با بازی امیرحسین آرمان دارند. به همین دلیل بیش از آنکه داستان و قهرمان آن مهم باشد زنان داستان و نحوه پرداخت و شخصیت‌پردازی آنان از اهمیت زیادی برخوردار است. زنان مانکن عروسک‌های خیمه شب بازی قهرمان و ضدقهرمان‌اند که از قضا مردان داستان بابک کایدان نویسنده سریال هستند. آنان زنان مقتدری نیستند وحتی نمی-توانند وانمود به قدرت کنند. زنانی هم که سعی شده قدرتمند نشان داده شوند نیز غرق در فساد اقتصادی و اخلاقی هستند.

با توجه به اینکه زنان این سریال در فاصله قابل توجهی از واقعیت قرار دارند به بررسی شخصیت‌های ارائه شده از آنان دراین سریال می‌پردازیم.

همتا: این نقش را نازنین بیاتی بازی می‌کند او دوست کاوه بوده و قبل از درگیر شدن کاوه، با او قرار ازدواج داشته. همتا در دورترین نقطه ممکن با شخصیت واقعی دختران ایرانی قرار گرفته است، دختری که توانایی جنگیدن با مشکلات پیش آمده را ندارد، مظلوم است و خودش شرایط را برای مورد ظلم قرار گرفتن فراهم می-کند، همواره به تکیه کردن نیاز دارد و همین موضوع او را وارد ماجرای خطرناکی می‌کند. همتا اراده‌ای در زندگیش ندارد و هموارمردان اطرافش هستند که برای او تصمیم می‌گیرند. در پرداخت شخصیت اواینگونه به مخاطب القا می‌شود که حتی توانایی فکر کردن هم ندارد! به نظر می‌رسد مانکن در بهترین حالت ممکن زنان فیلمفارسی‌های قبل از انقلاب را با وجود چنین شخصیت‌هایی زنده کرده است. همتا نمونه کامل توهین و تحقیر دختر توانمند، خوش‌فکر و با اراده ایرانی است.
 

کتایون: همسر صوری کاوه با بازی مریلا زارعی زنی انتقاجو که هر لحظه به دنبال عقده گشایی است و تمام زندگی خود را بر مدار یک انتقام چیده، نویسنده و کارگردان سعی کرده‌اند تا زن مقتدر قصه، او باشد، اما تلاشی نافرجام و خیانت به زنان قدرتمند حتی در جنبه سلبی آن است. چرا که او ذره‌ای اخلاق گرا نیست و همه چیز حتی جان افراد را فدای منافع مادی خود می‌کند.
 


نرگس مادر همتا: اوج ابتذال زنان را باید در این شخصیت دید. نرگس زن عجیبی است او بعد از فوت همسرش با یک معتاد که هر روز او را مورد ضرب وشتم قرار می‌دهد ازدواج کرده. زنی که نکبت زندگی با یک مرد معلوم الحال را به زندگی با تنها دخترش که به غیر از او کسی را ندارد ترجیح می‌دهد. متاسفانه نویسنده هیچ شأنیتی برای عقل زنان در این سریال قائل نبوده، همواره در هرسکانس به او توهین می‌کند نمونه بارز آن نرگس است که با یک وعده غذای رستوران در حالی که صورتش از کتک‌های همسرش کبود است فریب می‌خورد. همانند کودکانی که با دیدن شهر بازی همه چیز را فراموش می‌کنند! بسیارند زنانی که در این دوگانگی قرار گرفته اند و ترجیج ایشان فرزندانشان بوده است. در نقش مادری این فیلم هم سهل انگاری با نقش نرگس دیده می‌شود. شاید معدود زنانی هم باشند که چنین تصمیمی در زندگی اتخاذ کنند، ولی پرداختن به استثنا‌ها برای شکستن هویت مادری آن هم به شکلی ابترکاری بس ناجوانمردانه در حق زنان این سرزمین است.

دوست کتایون: زنی متمول که از اول سریال به دنبال ارتباط با همسر دوستش یعنی کاوه است و هیچ کارکرد دیگری در سریال ندارد این نقش را شبنم قلی‌خانی بازی می‌کند. او به هر طریق ممکن به دنبال ایجاد بستری برای خیانت است چنانکه حتی حاضر است کاوه با دختران دیگر نیز در ارتباط باشد که از نظر او مشکلی ندارد. مسئله او فقط خیانت به کتایون است. ارتباط او با کاوه در مراسم عروسی آغاز می‌شود. ارائه چنین تصاویری از زنان فریبکار در این سریال خیانت به زنان ایرانی است.
 

مادر کاوه: تنها زن نرمال این سریال مادر کاوه است که خانواده مدار و شبیه به تمام مادران ایرانی است فرزندان و همسرش برخودش مقدم است و همواره به آنان عشق می‌ورزد و تمام تلاش خود را برای حفظ خانواده می‌کند. نویسنده تنها جایی که جلوه‌ای از نماز خواندن را نشان داده در بازی این مادر گنجانده است. بازگو کردن این نکته از این جهت حائز اهمیت است که این نقش به سبک زندگی ایرانی- اسلامی نزدیک است و خود نقطه قوتی به شمار می‌آید.

زن اخگر: زنی ساده، که از اشتغال همسرش به مافیا، باند و رانت، فساد اقتصادی و حتی فروش و معامله دختران بی اطلاع است و در عین ناباوری گمان می‌کند همسرش از نیرو‌های امنیتی بوده و در حال خدمت به کشور است؟! زنی که بیشتر از ساده لوحی نقشی حماقت گونه دارد. به شکل عجیبی نویسنده تلاش دارد تا ساده لوحی زنان را به رخ بیننده بکشد. این نقش را نفیسه روشن برعهده دارد.
 

زنان دیگر سریال مانند ژیلا که از زیردستان رئیس مافیای داستان یعنی اخگر هستند نیز از ساده لوحی به شکل مفرط رنج می‌برند، زنانی گول خورده که مترصد انتقام هستند.

در حقیقت جامعه‌ای که سریال مانکن ترسیم می‌کند، زنان خالی از نقش هستند و قدرت اثرگذاری ندارند، اگر هم تعداد محدودآنان از قدرتی برخوردارند به شکل کاملا سلبی استفاده می‌کنند و همان مانکن‌هایی هستند که قوه حرکت و آرا بیرا را داشته و ابزار زیبا‌تر شدن و ملعبه انتقام بازی‌های مردانه را دارند. یک بار در مقام دختر، گاهی در مقام همسر و... زنانی که حتی در بدترین شرایط روانی نیز آرایش صورتشان پاک نمی‌شود و با وجود فقر مالی از لباس‌های زیبا و گرانقیمت محروم نخواهند شد و این به نوعی تمسخر مخاطب است زمانی که دختری مثل همتا نه جایی ونه پولی برای زندگی دارد چطور در هرقسمت از سریال انواع و اقسام البسه فاخررا به تن می‌کند؟

تفکری اشتباه درگذشته و حتی حال حاضر نسبت به زن وجود دارد که آنان را ضعیفه می‌پندارند، مانکن این تفکر را کادوپیچ کرده و در غالبی بسیار شکیل تحویل مخاطب می‌دهد. نمایش این رفتار بسیار برای جامعه زیان بارخواهد بود. جامعه‌ای که به سازندگان خود یعنی زنان، اینگونه پشت پا زده و از ارزش آنان بکاهد قطعا در آینده‌ای نه چندان دور تبعات سنگین آن که از هم پاشیدگی بنیان خانواده وفروپاشی خودش است را باید به جان بخرد. در آرمان‌شهر، زنان باارزش، محترم وموثر تلقی ونمایش داده می‌شوند. آیا نمایش چنین جامعه‌ای با این نقش‌ها بدون نشان دادن زنان مقتدر، راهگشا و اثرگذار در این آشفته بازار نمایش خانگی، بدون نظارت موثر برمحتوا، آرزوی دست نیافتی به نظر می‌رسد؟


منبع؛ دانشجو

اگر خوشت اومد لایک کن
3
آخرین اخبار