سینمای ایران به هوای تازه نیاز دارد

خدا نکند مدیران و مسئولین ما کوتاه بیایند و مانند همان دوران پس از فتنه 88، پروژه‌های میلیاردی به این حضرات بدهند! خدا نکند که باز برخی از این مدیران، عشق سلبریتی شده و به یکی دو تا عرض ارادت، دل و دین ببازند و باز این جماعت را بر حرث و نسل این سینما حاکم کنند.

به گزارش راه شلمچه، در تیرماه سال 1356 دست‌اندرکاران سینمای شاهنشاهی رسما اعلام کردند که این سینما ورشکسته شده است.1 چرا که دیگر نه مردم از فیلم‌های فارسی استقبال می‌کردند و نه تولیدات این دسته از فیلم‌ها همچون سال‌های قبل بود.2

در واقع مردم از آن فیلم‌ها و بازیگران و فضا خسته شده بودند‌، از بس حرف‌های تکراری شنیده و نقش‌های نخ‌نماشده دیده بودند. سینمای ایران نیاز به هوای تازه داشت‌، بایستی پوست می‌انداخت. 

انقلاب اسلامی که حدود یک سال و نیم بعد به پیروزی رسید‌، این فرصت را برای ورود هوای تازه به سینمای ایران فراهم آورد. از آنجا که انقلاب اسلامی اساسا یک انقلاب فرهنگی بود‌، قاعدتا بایستی در عرصه هنر و از جمله سینما تغییر و تحول ایجاد می‌نمود.

فضای انقلاب، ابتذال سینمای شاهنشاهی در همه ابعاد اعم از ساختار و محتوا و عوامل و به‌خصوص بازیگرانش را کنار زد و به‌دنبال فضای جدیدی به‌خصوص در مورد عوامل روی پرده یعنی بازیگران بود. 

ابتدا عرصه تئاتر و نمایش مهم‌‌ترین میدان آزمایش برای ورود بازیگران تازه نفس به سینما بود و بعد هم مراکز آموزشی که به‌تدریج دائر گردید‌، بازیگران جدید را راهی سینمای انقلاب کردند. افرادی که در صورت بقای رژیم شاه و سینمای شاهنشاهی‌، اساسا راهی به سینما و بازیگری نمی‌یافتند.

مردم از سینمای انقلاب استقبال کردند

هوای تازه‌ای به سینمای ایران راه یافت و این سینما از یک رکود و تکرار 14-15 ساله خلاص گردید. از همین روی علی‌رغم شرایط انقلابی در جامعه و سپس دوران جنگ تحمیلی‌، اما استقبال مردم از فیلم و سینما مجددا بالا گرفت‌، چنان که آثاری مانند «عقاب‌ها» (ساموئل خاچیکیان)، «کانی مانگا» (سیف‌الله داد)، «کلاه‌قرمزی و پسرخاله» (ایرج طهماسب)، گذرگاه (شهریار بحرانی) و... به پربیننده‌‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران تبدیل شدند. 

سال‌های دهه 60 و نیمی از دهه 70، سال‌های استقبال مردم از سینمای ایران بود و بازیگران جدید در این عرصه جولان می‌دادند و در غیاب هنرپیشه‌های قبل از انقلاب برای خود وجهه کسب می‌کردند. اما از اواسط دهه 70 با سوگیری سینمای ایران به سمت موضوعات و محتوایی که با فرهنگ و باورها و ارزش‌های جامعه ایرانی سازگار نبود و تولید آثاری که هنجارهای اخلاقی و رفتاری جامعه را زیرپا می‌گذاردند‌، به تدریج اقبال مردم‌، نسبت به سینما کاهش یافت تا در اوایل دهه 80، میزان تماشاگر سینمای ایران به حداقل خود رسید.3

فقط 7 درصد مخاطب این سینما هستند

اگرچه پس از آن تلاش‌هایی صورت گرفت تا با تولید فیلم‌هایی که به باورها و ارزش‌های فرهنگی مردم نزدیک هستند‌، آنها را به سالن‌های سینما بازگردانند‌، اما به‌دلیل روند ساخت و حجم بالای آثار ضدارزشی‌، این اتفاق میسر نشد. در این میان تعدادی از بازیگران (که چندان هم از هنر بازیگری برخوردار نبوده و بیشتر با رانت و پارتی برای خود موقعیتی به دست آوردند) به تدریج اغلب آثار پرخرج و پرپول سینما را در قبضه خود گرفته و سینمای ایران را به سان قلعه‌ای درآوردند که کسی به داخلش راهی نداشت. 

و اینچنین بود که هرچه فضای این سینما راکدتر و برای تنفس دشوارتر گردید، سالن‌های سینما هم خالی و خالی‌تر شد تا این که در دی‌ماه 1397 مرکز آمار ایران، ارقام تکان‌دهنده‌ای انتشار داد و تلویحا اعلام کرد که تنها 7 درصد جمعیت ایران به سینما می‌روند یعنی 93 درصد ایرانی‌ها اصلا مخاطب سینمای ایران نیستند!4 (اشتباه نشود! این آمار مربوط به یک سال قبل از آغاز شیوع کرونا در کشور است!!)

سعی کردند راه‌حل‌های مختلف بیندیشند و در حد توانایی عقلی و عملی خویش، آنها را به‌کار بگیرند اما واقعا و حقیقتا مردم از این سینمای راکد و تکراری با مشتی بازیگر محدود و موضوعاتی که اصلا دغدغه و دل‌مشغولی آنها نبود و بسیار دور از ارزش‌ها و باورهایشان به نظر می‌رسید، فراری شدند، ‌گریختند و به هیچ مژده و نویدی هم قصد بازگشت نداشتند. 

سینمای ایران علی‌رغم انگشت شمار فیلم‌های ارزشمند اما در حال احتضار بود‌، ولی جماعت شبه‌سلبریتی و شبه‌بازیگر از جنازه آن هم دست‌بردار نبودند‌، انگار به آن چسبیده بودند و به هر شکل کوشش داشتند از آن برای خود درآمدی دست و پا کنند. 

عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد! 

تا اینکه طراحی‌های دشمنان تاریخی این ملت برای عملی ساختن نقشه‌های دیرین‌شان‌، در مرداد و شهریور 1401 کلید خورد. اگرچه خودشان و حتی برخی از پادوهایشان می‌دانستند این بار هم مثل دفعات قبل بر دامن انقلاب و نظام اسلامی گَردی نمی‌نشیند‌، ولی برای برهم‌زدن اوضاع و چوب لای چرخ دولت سیزدهم گذاشتن که به هر صورت مشغول سامان دادن اوضاع درهم‌ریخته 10 سال گذشته بود‌، با تمام قوا وارد میدان شدند و همه اعوان و انصارشان را هم از دور نزدیک و داخل و خارج به میدان فراخواندند.

آنها خود می‌دانستند که اتفاقی نخواهد افتاد و حتی برخی مسئولین اطلاعاتی اسرائیل و بعضی سیاستمداران کهنه‌کار آمریکایی و حتی رسانه‌های معتبرشان هم اذعان داشته بودند جمهوری اسلامی بیدی نیست که از این بادها بلرزد‌، اما بیچاره و نگون‌بخت و تیره‌روز همان شبه‌بازیگران و شبه‌سلبریتی‌هایی که به‌دلیل سطح سواد بسیار پایین و عدم برخورداری از هنر و البته جوگیری‌، به این توّهم افتادند که گویا بوی کباب می‌آید! و شروع کردند به شعر و شعار سر دادن و قیل و قال که بله ما هم هستیم!! گروهی از آنها شروع به تحریم جشنواره‌ها و مراسم و فیلم‌ها کردند و چنان نمایاندند که انگار عن‌قریب همه سینمای ایران تعطیل می‌شود!

سینما تعطیل نشد، شما مرخص شدید!

اما سینما تعطیل که نشد هیچ، جشنواره‌هایش از فیلم کوتاه گرفته تا سینما حقیقت و جشنواره فیلم شهر هم با قوت و قدرت برگزار شدند و همچنان پُر و پیمان و مملو از مخاطب و بیننده بودند. جشنواره‌های «عمار» و «فجر» و «مقاومت» هم در راهند و بنا به اعلام رسمی، 75 فیلم داخلی و صدها فیلم خارجی برای چهل‌ویکمین جشنواره فیلم فجر ثبت‌نام کرده‌اند.

آش آن قدر شور بود که خان هم فهمید و رادیو فردا در گزارشی در آبان‌ماه، با تأسف خشم‌آلودی! خبر داد که علی‌رغم تحریم گروهی از بازیگران و عوامل سینمای ایران، ده‌ها فیلم و سریال در بخش‌های مختلف دولتی و خصوصی در حال تولید هستند.5 

خوشبختانه چند سالی است که جشنواره‌هایی مانند عمّار نیز در بخش‌های متعدد و متنوع با حضور سینماگران جوان برگزار شده و سینما حقیقت نیز نوید فیلمسازان خوش‌ذوق و خوش‌قریحه را داده که بسیاری از این دوستان‌، هم به لحاظ دانش تکنیکی و هم سینمایی و محتوایی چند سر و گردن از آن مدعیان انحصارطلب بالاتر بوده و هستند. 

به نظر می‌آید عدو سبب خیر شد و اگر خدا بخواهد، آن هوای راکد نفس‌گیر و مانده 20-30 سال گذشته، در حال رخت بر بستن از این سینماست و ان‌شاءالله جماعت تازه‌نفس و جوان از جشنواره‌هایی مانند عمار راهی عرصه‌های مختلف این سینما هستند. 

امسال دلمان خوش است در جشنواره فیلم فجر دیگر آن بی‌هنرانی را که بیش از 30 سال این سینما را در قبضه خود گرفته بودند و شوربختانه در هر عزا و عروسی و در هر فیلم و سریالی، چشم‌مان به شکل و شمایل و ترکیب‌شان آزار می‌دید‌، مشاهده نکنیم. 

خدا نکند که باز هم راه‌شان دهید

اگرچه مسبوق به سابقه است که باز هم این جماعت می‌آیند و طلبکارانه خود را در هر فیلم و سریال و جشنواره‌ای قالب می‌کنند. همچنان که در حال حاضر برخی از آنها به‌دنبال دریافت مجوز ساخت از سازمان سینمایی و یا در صف تولید هستند. برخی هم اعتراف کرده‌اند که همه سروصدای‌شان برای آن بوده که از جماعت اغتشاشگر، فحش و بد و بیراه نخورند. بعضی‌شان هم فهمیدند آنچه به مشام‌شان رسیده، بوی کباب نبود بلکه.... و فی‌الفور برای حضور در جشنواره فیلم فجر ثبت‌نام کردند.

یادمان نمی‌رود در دوران فتنه 88، همین جماعت از یک‌سو شعار حمایت از سران فتنه و تحریم سینما را می‌دادند و از سوی دیگر اولین افرادی بودند که برای تبریک و گرفتن حق و حساب ماهانه خود در هنگام ورود رئیس جدید بنیاد سینمایی فارابی دولت دهم، جلوی درب این بنیاد صف کشیدند و سر خم کردند!

خدا نکند مدیران و مسئولین ما کوتاه بیایند و مانند همان دوران پس از فتنه 88، پروژه‌های میلیاردی به این حضرات بدهند! خدا نکند که باز برخی از این مدیران، عشق سلبریتی شده و به یکی دو تا عرض ارادت، دل و دین ببازند و باز این جماعت را بر حرث و نسل این سینما حاکم کنند. 

خدا نکند مدیران ما فکر کنند که بدون این جماعت، سینمای ما کن‌فیکون شده و همه‌چیز از هم می‌پاشد. 

خدا نکند مدیران ما....

باور کنید سینمای ما به هوای تازه نیاز دارد، مانند دوران اول انقلاب، باید پوست بیندازد. لطفا آن را از این سینما دریغ نکنید.

___________________________________

1- رستاخیز جوان- شماره 98- 9 تیرماه 1356 و ستاره سینما- شماره 996- 4 تیرماه 1356

2- حکایت سینماتوگراف- دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان- تهران- چاپ اول- 1396

3- آمار معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی- ماهنامه ارشاد- تیرماه 1383

4- مرکز آمار ایران- دی‌ماه 1397

5- ساخت فیلم و سریال‌های سفارشی در میانه اعتراضات سراسری- رادیو فردا- 17 آبان 1401

دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان

اگر خوشت اومد لایک کن
0