راه شلمچه- سیداحمدرضا احمدپور؛ برداشتهای سیاسی از روایتها دربارۀ واقعۀ عاشورا، آن را با «قیام» یا «انقلاب» امامحسین (ع) در برابر یزید بن معاویه میشناسند. این دیدگاه، هرچند دارای اعتبار عمومی است؛ اما هدف مهم و انگیزۀ نخست این رویداد بزرگ در بیشتر روایتگریها و تحلیلها فراموش شده است. با بررسی دقیقتر رویدادهای مرتبط، پرسشی بنیادین برجسته میشود که آیا حسین بن علی (ع) از ابتدا، برای نبرد نظامی آماده میشد یا هجرت ایشان از مدینه به مکه، سپس بهسوی کوفه، برای گریز از ستم ستمگران و جستوجوی پناهگاهی امن برای انجام اصلاحات در کارهای مربوط به امت بوده است؟
تحلیل رخدادهای پیشآمده از مدینه تا کربلا، بیشتر به حرکتی «گریزناپذیر از ستم و تهدید» مینمایاند تا «قیام»ی هدفمند و سازمانیافته. بلکه زنجیرهای از تصمیماتی بود که نه به هدف آغاز جنگ، بلکه برای گریز از آن گرفته شده بود.
گریز از بیعت اجباری و ترور در مدینه و مکه
پس از مرگ معاویه و درخواست بیعت اجباری یزید، امام حسین (ع) شبانه و مخفیانه مدینه را ترک و هنگام خروج از مدینه آیۀ 21 از سورۀ قصص را تلاوت کردند.(۱) این آیه به داستان حضرت موسی (ع) اشاره دارد که از شهر مصر میگریزد؛ درحالیکه از ستم فرعونیان میترسید و از خدا میخواست تا او را نجات دهد. امام پس از خواندن آیه، بهسوی مکه راه افتاد: شهری که حرم امن الهی بهشمار میرفت؛ اما هنگامی که درحال انجام مناسک حج بود، آگاه میشود که مأموران یزید، قصد ترور ایشان را دارند. او برای حفظ حرمت کعبه، مکه را ترک کرد و بهسوی کوفه حرکت کرد.
سفری ناخواسته بهسوی کربلا
در حرکت از مکه بهسوی عراق، امام (ع) در خطبۀ معروف خود، هدف از خروجشان را چنین بیان کرد: «من از روی خودخواهی و هوسرانی و برای فساد و ظلم، بیرون نمیروم؛ بلکه خروج کردم برای طلب اصلاح در امت جدم، میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم(۲)...» . [تا همینجا ایندو رویداد بهروشنی نشان میدهند که امام (ع) برای پرهیز از درگیری و نجات از کشتهشدن، نه آمادهشدن برای درگیری یا مقاومت].
واژۀ «خَرَجْتُ» در حدیث بهمعنای «خروج کردم» یا «بیرون رفتم» است، نه «قیام کردم». همچنین «اصلاح در امت جدم»، بهمعنای اصلاح در میان مردم است، درحقیقت، هدف تبیلغ دین و آگاهیبخشی بود نه تغییر سیاسی حکومت. امام (ع) در برخورد با سپاه حُر نیز، درحالیکه به آب چاهی دسترسی کامل پیدا کرده بود، نهتنها مانعتراشی نکرد و با دشمن درگیر نشد؛ بلکه با بزرگواری، در آبرسانی به سپاه تشنۀ او همکاری نیز کرد. جدای از تقید به اخلاق اسلامی، رفتار امام تدبیر زیرکانهای بود، برای مدیریت بحران و پرهیز از درگیری. در نهایت، امام (ع) نه با اختیار خود، بلکه با فشار و اجبار، به بیابان کربلا هدایت شدند. نامههای کوفیان نیز، بهجای اینکه دعوتی برای قیامی سیاسی باشد، بیشتر در حکم درخواست یاری، برای ترویج دین و اصلاح جامعه بود.
برداشت؛ مظلومیت و پیروزی جاودانه
شاهد نهایی این دیدگاه، رفتار امام (ع) در روز عاشوراست. در آن شرایطِ محاصره و بیپناهی، امام (ع) با نمایش کودک شیرخوار خود، نه یک تاکتیک جنگی، بلکه اوج مظلومیت را به نمایش گذاشتند. ایشان با این اقدام، میخواستند وجدان دشمن را بیدار کنند و به جای قدرتنمایی، از زبان بیگناهی سخن بگویند. این رویدادها نشان میدهند که رویداد خروج اما از مدینه تا کربلا، کوششی برای گریز از ستم حاکم بود که بهاجبار به فاجعه و شهادت مظلومانه امام و خاندان و یارانش تبدیل شد. رویداد عاشورا، نمایش کامل مظلومیت و مقاومت در برابر ستم تا پای جان بود که به پیروزی معنوی و جاودانه انجامید. در این مسیر، پیام امام (ع) نه با شمشیر، بلکه با خون و فداکاری به عصر حاضر رسید. رویداد کربلا نه یک انقلاب نظامی که مصیبت و فاجعهای انسانی در برابر جبّاریت و ستم ستم ستمگران بود؛ هرچند با شعار هیهات مناالذله در واپسینلحظهها و آخرین نفسها به قیامی پایدار و پیوسته بر ستمگران زمان تبدیل شد.
۱. فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا یَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ (از آن شهر با بیم و هراس بیرون رفت و گفت: پروردگارا! مرا از گروه ستمکاران نجات ده).
۲. إِنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَ لَا بَطَرًا وَ لَا مُفْسِدًا وَ لَا ظَالِمًا، وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّهِ جَدِّی، أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَی عَنِ الْمُنْکَرِ... .