به گزارش راه شلمچه، در پی اظهارات نسنجیدهی جناب ربیسی، معاون وزیر بهداشت، که با لحنی ناروا به ساحت مقدس «طب امام رضا علیهالسلام» و «طب امام صادق علیهالسلام» جسارت روا داشت، حجتالاسلام والمسلمین امیری سوادکوهی، از محققان و نویسندگان شیعه، در یادداشتی به نقد این گفتار پرداخت.
آنچه میخوانید بخشی از این پاسخ است:
عظمت علمی اهلبیت علیهمالسلام؛ فراتر از مقیاسهای بشری
اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام، نه صرفاً آموزگاران اخلاق یا پاسداران شریعت، بلکه مظهر تام اسماء و صفات حضرت حق و حقیقت مطلق «انسان کامل»اند. عظمت آنان را نمیتوان در ترازوهای علوم تجربی یا قواعد محدود دانشگاهی سنجید؛ چراکه ایشان خزانهداران علم لدنی و سرچشمهی فیوضات آسمانیاند.
اگر در طب و بهداشت سخن گفتهاند، برای شفای بدن بوده و اگر در فقه و حقوق حکمی راندهاند، برای رهایی جان انسانها. حقیقت آن است که علم ایشان اصل و ریشهی همهی معارف عالم است، و آنچه به دست ما رسیده تنها شعاعی از خورشید بیکران ولایت آنان است.
[چند بُعد از عظمت طب اهلبیت علیهمالسلام
1. پیوند با وحی و حکمت الهی
طب اهلبیت تنها مجموعهای از تجویزهای پراکنده نیست؛ بلکه استمرار همان حکمت قرآنی است که فرموده:
«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِین».
سخنان امامان در باب خوراک، دارو، پرهیز و بهداشت، امتداد همان «شفاء الهی» است.
2. جامعیت
در طب اهلبیت، جسم و جان توأمان دیده شده است. برخلاف طبّ مادی که تنها به بدن توجه دارد، امامان هم به تغذیه، دارو و سبک زندگی اشاره فرمودهاند و هم به تأثیر اخلاق، دعا، ذکر و عبادت بر تندرستی. این جامعیت، نشان از عظمت رویکرد اهلبیت دارد.
3. پیشتازی بر علوم زمان
آنچه در قرنها پیش از زبان امام صادق و امام رضا علیهماالسلام بیان شد، امروز بسیاریاش در آزمایشگاههای پزشکی و علم تغذیه به اثبات رسیده است؛ از فواید «انار، عسل، سیاهدانه، خرما، سیر» تا مضرات پرخوری، بیداریهای شبانه، یا خوردن غذای سرد پس از گرم.
4. انسانمحوری و اخلاق پزشکی
در مکتب اهلبیت، بیمار یک «انسانِ محترم» است نه صرفاً یک «مریض». پزشک باید امانتدار، خیرخواه، و خدا ترس باشد. این نگاه، طب اهلبیت را در کنار حکمت درمانی، به مکتبی اخلاقی و تربیتی تبدیل کرده است.
5. ماندگاری و اثرگذاری
عظمت طب اهلبیت را میتوان در این دید که پس از گذشت بیش از هزار سال، هنوز نسخههای آن زنده، کاربردی و الهامبخش است و بسیاری از اطبای اسلامی و حتی محققان امروز جهان، از این سرچشمه بهره میبرند.
طبّ اهلبیت، «علمِ بهداشتِ جسم و جان» است؛ عطیهای قدسی که از مدینهالرسول برخاست و تا قیامت، مرهم دلها و درمان رنجها خواهد بود. آنان که این مکتب را انکار میکنند، در حقیقت چشم بر خورشید بستهاند، وگرنه عظمت این طب، در هر آزمایشگاه و در هر قلب مؤمن، پرتوافشان است.
طب اهلبیت در تاریخ: اسناد روشن و انکارناپذیر
۱. الرسالة الذهبیة؛ میراثی مکتوب، نه افسانهای شفاهی
«طبّ الإمام الرضا علیهالسلام» یا «الرسالة الذهبیة» از متون اصیل و مستند اسلامی است. مأمون عباسی که به دانش علاقه نشان میداد، از امام رضا علیهالسلام خواست رسالهای در باب طب بنگارد و آن حضرت اجابت فرمود. اسناد تاریخی روشن نشان میدهد که این اثر به قلم امام هشتم علیهالسلام تدوین شده و نسخههای خطی آن در کتابخانههای معتبر اسلامی موجود است. انکار چنین میراثی، انکار تاریخ مکتوب ماست.
۲. طب امام صادق علیهالسلام؛ موسوعهای علمی
در باب امام صادق علیهالسلام، سخن از یک رساله نیست، بلکه از مجموعهای سترگ روایات و تعالیم طبی است که مرحوم علامه قزوینی در «موسوعة الإمام الصادق علیهالسلام» گرد آورده است؛ از تشریح بدن و امراض گرفته تا داروها، گیاهان، و بهرهگیری از قرآن و دعا در شفای بیماریها. این میراث نشان میدهد که اهلبیت علیهمالسلام وارثان علم «ما کان و ما یکون»اند، و طب بخشی از این دانش بیکران است.
[جایگاه طب اهلبیت در سنت علمی اسلام]
خطای بزرگ در سخن معاون محترم آن است که طب اهلبیت را در تقابل با پزشکی نوین دانسته است. حال آنکه این دو نه در عرض یکدیگر، بلکه در طول هماند. پزشکی امروز بر تجربه و آزمایش استوار است و طب اهلبیت بر اصول وحیانی و قواعد کلان. جمع این دو نه تنها ممکن، بلکه ضروری است.
بهعنوان نمونه، اصل «پیشگیری» که امروز شعار جهانی سازمان بهداشت است، ریشه در همان کلام امامان دارد که فرمودند: «الحِمیةُ رأسُ الدواء»؛ پرهیز اساس درمان است.
نقد بیادبانه؛ زوال حرمت علم
آنچه بیش از انکار یک متن علمی مایه تأسف است، لحن ناپسند و بیادبانهی نقد است. مسئول اگر از امری بیاطلاع است، سزاوار است با پرسش و تحقیق وارد شود، نه با لحن سخیف و طعنآلود. تاریخ علم نشان داده است که بیادبی در نقد، نشان جهل است.
امام صادق علیهالسلام فرمود: «کونوا دُعاةً لنا بغیر ألسنتکم.» یعنی ادب و روش شما باید آیینهی علم ما باشد.
انکار «طب الرضا» و «طب الصادق»، چیزی جز انکار بخشی از هویت علمی و دینی این امت نیست؛ همانگونه که در سطح پایین تر انکار آثار ابنسینا و جرجانی، انکار تاریخ پزشکی ایران و اسلام خواهد بود. هیچ ملتی رشید، چنین خودزنی علمی نمیکند.
بدانیم که در پیشگاه تاریخ، آنکس که به علم اهلبیت علیهمالسلام جسارت کند، جز رسوایی و بیاعتباری به دست نخواهد آورد. ارزش هر کس به قدر معرفت اوست؛ و چه خوش گفت امیرالمؤمنین علیهالسلام:
«قِیمَةُ کُلِّ امرِیءٍ ما یُحسِنُه.»
ارزش هر انسان همان چیزی است که بدان داناست و آن را نیکو انجام میدهد.
پس ای صاحبان منصب! حرمت علم و ادب را پاس دارید، و پیش از آنکه زبان دراز کنید، به دفاتر تاریخ و نسخههای اصیل مراجعه نمایید. طب اهلبیت، چراغی است که قرنها راهنمای عالمان، پزشکان و محدثان بوده و خواهد بود.
امیری سوادکوهی _قم المقدسه
۱۲ ربیع الاول 1447
اشاره میشود علیرضا رئیسی معاون وزیر بهداشت هفته گذشته در نشست خبری گفت: چیزی به اسم طب اسلامی وجود خارجی ندارد و هر کسی به کار برد کلاهبردار است. طب سنتی داریم اما چیزی به اسم طب اسلامی نداریم.